احمد زیدآبادی – ناامنیهای اجتماعی در کشور هر روز گستردهتر و پیچیدهتر میشود؛ اما کسانی که باید برای این پدیدۀ شوم چارهاندیشی کنند، فکر و ذکرشان معطوف به تار موی زنان و دختران مردم است.
یکی از آشنایان که پس از غروب آفتاب به نانوایی محل رفته بود، پس از خرید نان همین که میخواسته سوار بر ماشینش شود، ناگهان زنی ناشناس خود را به جلوی خودرو او میاندازد و با داد و فریاد خطاب به افراد حاضر در محل میگوید: این همان کسی است که با من رابطه برقرار کرده اما پولش را نداده است! و بعد خواستار دریافت طلبش میشود! آشنای بیچاره که از این حرکت شوکه شده بوده، رنگش میپرد و زبانش الکن میشود. با این حال، به زن پرخاش می کند که یعنی چه؟ کدام رابطه؟ این کثافتکاریها برای چیه؟ در همین حال، دو مرد که در همان اطراف کشیک میدادهاند، خود را به صحنه میرسانند و به آشنای بیچاره نهیب میزنند که چرا طلب زن را نمیدهد؟
خلاصه آن آشنا با ترفندی از صحنه میگریزد ولی شیشۀ جلوی ماشین به نسبت گرانقیمت او را میشکنند و هشت میلیون خسارت روی دستش میگذارند.
بدبختانه در آن محل، هیچ دوربینی هم نبوده که امکان پیگیری این کلاهبرداری نوظهور و آبروریزانه را فراهم کند.
در واقع، افراد آبرومندِ مداراجویِ بافرهنگِ اهلِ متانت که نه با زبان فحش و ناسزا آشنایند و نه توان دعوا و کتککاری دارند، در صف نخست قربانیان این نوع ناامنیها و کلاهبرداریهای شیادانه و شرارتآمیز قرار دارند و بیپناه ماندهاند. با این حساب، مهاجرت سیلآسای آنها از کشور جای تعجب ندارد.