مرگ ابراهیم رئیسی یک بار دیگر شکاف های عمیق بین مردم ایران و حکومت خامنه ای را آشکار کرده است. رهبر حکومت او را «رئیسی عزیز» نامید و پنج روز عزای عمومی اعلام کرد و تدارکات عظیمی برای عزاداری به این مناسبت آغاز شده که با پوشش گسترده و کم سابقه ی رسانه ای همراه است.
کسی که برای خامنه ای «عزیز» است، در چشم اکثریت مردم ایران، یک جلاد، خون ریز، عضو هیات مرگ که هزاران زندانی سیاسی را به مقابل جوخه های اعدام فرستاد و در جریان خیزش مهسا، دستش به خون صدها دختر و پسر آزادی خواه آغشته شد، بیشتر نیست.
در این سرکوب خونینی جریان دارد. عرصه ی عمومی در اختیار حکومت است و آن ها امکان دارند به طور علنی و آزادانه عزاداری کنند. عزاداری علنی آن ها با جشن ها و شادی های پنهان اکثریت جامعه همراه است.
رویترز در گزارشی می نویسد: در حالی که وفاداران به دولت در مساجد و میادین برای رئیسی و وزیر امور خارجه حسین امیر عبداللهیان که هر دو در سقوط هلیکوپتر کشته شدند، دعا میکنند، بیشتر مغازهها باز مانده اند.
یک سال پس از آنکه دولت تندرو رئیسی با خشونت سرکوب اعتراضات بزرگ ضد حکومتی که از زمان انقلاب ۱۹۷۹ بیسابقه بود پایان داد، مخالفان حتی ویدیوهایی مخفیانه از مردم در حال پخش شیرینی به مناسبت مرگ او را به صورت آنلاین منتشر کردند.
لیلا، دانشجوی ۲۱ ساله در تهران، در تماس تلفنی به رویترز می گوید: از مرگ رئیسی ناراحت نیست، “زیرا او دستور سرکوب زنان برای حجاب را صادر کرد.” او می افزاید: “من ناراحتم زیرا حتی با مرگ رئیسی این رژیم تغییر نخواهد کرد.”
رضا، ۴۷ ساله، مغازهداری در شهر مرکزی یزد که به دلیل ترس از سرکوب هویت کامل خود را فاش نکرد هم گفت: “چه کسی اهمیت میدهد. یک تندرو میمیرد، دیگری جای او را میگیرد و بدبختی ما ادامه مییابد.” او می گوید: “ما آن قدر درگیر مسائل اقتصادی و اجتماعی هستیم که نگران چنین اخباری نباشیم.”
روزنامه گاردین هم می نویسد: فعالان حقوق بشر در ایران گفتهاند که پس از مرگ رئیسجمهور ابراهیم رئیسی که در سقوط هلیکوپتر در نزدیکی مرز با آذربایجان کشته شد، حال و هوای کمی برای عزاداری وجود دارد.
رهبر ایران، پس از مرگ رئیسی، وزیر امور خارجه حسین امیرعبداللهیان و سایر مسافران هلیکوپتر، پنج روز عزای عمومی اعلام کرد. با این حال، ایرانیانی که با گاردین صحبت کردهاند، از مرگ مردی که به گفته آنها مسئول صدها مرگ در دوران چهار دههای کار سیاسیاش بود، ابراز تاسف نکردهاند.
ساعتها قبل از تأیید مرگ رئیسی توسط رسانههای دولتی، ویدیوهایی در تلگرام منتشر شد که آتشبازی و شادمانی مردم را نشان میداد، یکی از این ویدئوها از زادگاه ژینا امینی، سقز بود. ایرانیان داخل و خارج از کشور پستهایی به اشتراک گذاشتند که یادآور ریاستجمهوری خشن رئیسی و سرکوب مخالفان سیاسی او بود.
یکی از اعضای خانواده نوجوانی که در جریان اعتراضات مهسا امینی توسط نیروهای امنیتی کشته شد، گفت: «روح رئیسی هرگز آرام نخواهد گرفت زیرا او برادرم و فرزندان وطنم را کشت. او یک قاتل بود که دستور کشتن بسیاری از کودکان را داد. روح برادرم تنها زمانی آرام خواهد گرفت که افرادی مانند او به عدالت سپرده شوند. تا آن زمان، به خدا ایمان داریم.»
از جمله کسانی که در جریان اعتراضات کشته شدند، مینو مجیدی، مادر ۶۲ ساله ای بود که با بیش از ۱۶۰ گلوله از نزدیک توسط نیروهای امنیتی به قتل رسید. دختران او ویدئویی از شادی خود در خبر ناپدید شدن هلیکوپتر به اشتراک گذاشتند.
دختر مجیدی، مهسا، گفت: «ما خوشحالیم زیرا آنها قاتل بودند. رئیسی دستور قتل مادرم را داد و وزیرش شهیدان ما را انکار کرد. میدانم که خوشحال بودن از مرگ یک نفر درست نیست، اما آنها انسان نبودند. به همه خانوادههای قربانیان و مردم ایران تبریک میگویم. زن، زندگی، آزادی.»
کسانی که در پایتخت ایران با گاردین گفتگو کردند می گویند حال و هوا ممکن است در شبکههای اجتماعی “شادیآور” باشد، اما در داخل کشور واکنشها متفاوت است.
یک خبرنگار مستقر در تهران گفت: «بسیاری از نیروهای نظامی از دیشب در خیابانها و حتی میدانهای کوچک مستقر شدهاند. پلیس بارها هشدار داده افرادی که از مرگ رئیسجمهور ابراز خوشحالی کنند، تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. مردم آتشبازی میکردند، موسیقی گوش میدادند و میرقصیدند و کسانی که در ترافیک بودند با بوق زدن با کسانی که جشن میگرفتند، همبستگی نشان میدادند.»
«در دوره عزاداری، برخی دستگیر خواهند شد زیرا مردم حال و هوای عزاداری ندارند و دستورات را رعایت نخواهند کرد. حال و هوای اطراف هیچ نشانی از اندوه ندارد و مردم امیدوارند دیگران نیز به سرنوشت مشابهی دچار شوند.»
یک زن ۲۲ ساله که در سپتامبر ۲۰۲۲ جزو اولین کسانی بود که به خیابانها آمد، گفت: «مرگ رئیسی تغییر چندانی در سرکوبی که هر روز با آن مواجهیم ایجاد نخواهد کرد. من از مرگ او خوشحال یا ناراحت نیستم. اما این را به عنوان نشانهای از عدالت برای مرگ دوستانم میپذیرم. ما هر روز به خاطر درخواست حقوق اولیه انسانی با مرگ مواجهیم و این متاسفانه تغییر نخواهد کرد مگر اینکه این رژیم سقوط کند.»
یک معترض دیگر، ۳۰ ساله از تهران، گفت: «زندگی در ایران به ما آموخته که گاهی میتوان از مرگ آدم ها خوشحال شد. این دردناک است، اما من خوشحالم. ما وطن خود را از دست دادیم و امیدواریم آن را باز پس بگیریم.»