وقتی باز به جمهوریاسلامی رأی میدهید!
رحیم قمیشی (عضو بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. او از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹ در اسارت ارتش صدام بود)
هیچ اشکالی ندارد کسی به جمهوری اسلامی رأی بدهد، اما دیگر حق ندارد نق بزند، این چه وضعی است!
من وقتی به حاکمیت رای میدهم، دیگر حق ندارم بگویم چرا دخترم را میزنید.
چرا دزدها رها شدهاند و دختران معصوم را میگیرید.
وقتی میپذیرم رأیم را به عنوان رأی به سیستم موجود بشمارند، حق ندارم بروم بر سر مزار مهسا و دیگر کشته شدگان مظلوم، و بگویم تو دخترم بودی یا پسرم، تو خواهرم بودی، یا برادرم!
وقتی قبول میکنم رأی مرا، بهعنوان رفراندوم و رأی به خودشان، رأی به حاکمیت دینی بشمارند، حق ندارم بعدها شکایت کنم چرا ایران این شده، و دنیا آن!
من وقتی به نظام رأی میدهم، پس از رأیگیری اجازه ندارم بگویم آراء دستکاری شده.
من شورای نگهبان را به عنوان ناظر راستگو و درستکار پذیرفتهام.
وقتی قبول میکنم در چهارچوب سیاستهای کلی نظام حرکت کنم، حق ندارم فردا بگویم چرا تورم هست، چرا بودجه شفاف نیست، چرا پول ایران به جاهای دیگر میرود، چرا دنیا فکر میکند ایران عامل بیثباتی است.
وقتی من میپذیرم منویات آقایان چراغ راهنمایم است، حق ندارم بگویم چرا مهاجرت جوانان زیاد شده، چرا کنسرتها لغو میشوند، چرا صدا و سیما اینجوری است، چرا اسناد باغهای مرغوب به نام از ما بهتران میشوند، چرا بابک زنجانیها عفو میشوند، و حبسها و حصرهای غیرقانونی تمام نمیشوند، چرا واکسن وارد نمیشود، چرا دارو نیست، چرا اساتید اخراج میشوند!
چرا هواپیما میافتد، چرا زاهدان و کردستان آن طور میشود.
من دارم رأی میدهم به همۀ این ظلمها!
و شاید خودم را فریب میدهم، این یا آن!؟
آنها که میروند
حتماً روزی برمیگردند
و خواهند گفت اشتباه کردیم!
ما آنها را میبخشیم
میدانیم شاید با سادهدلی رفتند
آن روز خواهیم گفت: چقدر گفتیم نروید.
دلمان را شکستید
حالا برگشتید، اشکالی ندارد!
اما اگر بر عهد خود مانده بودید
شاید زودتر به هدفهای قشنگمان
برای ایران میرسیدیم!
آنها که برای رای میروید!
ما که کنار صندوقها نیستیم
ولی فردا یادتان باشد؛
اول آرای به صندوق نرفتۀ ما را بشمارید!!
بعد نفر اول را
بعد نفر دوم را
و یادتان باشد
اگر رأی ندادگان، بیشتر از نفر اول بودند
به آنها ظلم کردهاید…
حقشان را خوردهاید
ولو به روی خود نیاورید
آنها که گزینه خود را ندیدند
آنها که به صندوق شما اعتماد نداشتند
آنها که شورای نگهبان را صالح ندانستند
آنها که رأی خود را نگاه داشتهاند برای رفراندوم
آنها که نمیخواستند فقط حرف بشنوند
آنها که میگفتند یک نظام دمکراسی واقعی میخواهند
“آنها هم حق داشتند”
ولو با رأی ندادنشان!
هر چند انکارشان کنید
و بگویید همین است که هست
همه جای دنیا همینطور است!
من که رأی نمیدهم
حقوقم را تا ابد مطالبه خواهم کرد
و روزی به آنها که تنهایم گذاشتند
شکایت خواهم کرد
این حق ما نبود
ما با هم عهد بسته بودیم
بهخاطر فرزندانمان
بهخاطر آیندگان
بهخاطر جوانان به خون کشیده شده
بهخاطر دختران نابینا شده
بهخاطر پدران فقیر شده
مادران دلشکسته
بهخاطر آنها که دلشان برای ایران میتپید
با هم بمانیم
و شما دستهای ما را رها کردید…