ایران اینترنشنال – در دنیایی که برابری جنسیتی یکی از مهمترین مباحث روز است، همچنان تفاوتهای قابل توجهی در تجربیات جنسی زنان و مردان دیده میشود و از جمله تحقیقات جدید نشان میدهد که «شکاف ارگاسم» میان زنان و مردان همچنان پابرجا است، اما آیا این مطالعات تصویر کاملی از واقعیت را نشان میدهند؟
فرانکی کوکنی، روزنامهنگار متخصص در حوزه جنسیت و سیاستهای جنسیتی، در مطلبی در روزنامه گاردین به بررسی نتایج جدیدترین پژوهشها در این زمینه پرداخته و نوشته است تعریف محدود از «رابطه جنسی» در این مطالعات، منجر به نادیده گرفتن واقعیتهای مهمی در تجربیات جنسی زنان میشود.
بر اساس این گزارش، جدیدترین مطالعه منتشر شده در مجله پزشکی جنسی که بر روی ۲۴ هزار آمریکایی مجرد ۱۸ تا ۱۰۰ ساله انجام شده، بار دیگر وجود «شکاف ارگاسم» را تائید میکند.
کوکنی نوشته است: «به عنوان روزنامهنگاری که نزدیک به یک دهه در حوزه جنسیت و روابط جنسی نوشتهام، باید بگویم که این نتایج چندان تعجبآور نیستند. با این حال، آنچه در این میان اهمیت دارد، نحوه طرح پرسشها و تعریف “رابطه جنسی” در این پژوهشها است.»
بنا بر مطالعه اخیر، میزان ارگاسم در مردان بین ۷۰ تا ۸۵ درصد گزارش شده، در حالی که این رقم برای زنان بین ۴۶ تا ۵۸ درصد است.
نکته قابل تامل اینجاست که نرخ ارگاسم زنان در تمام گروههای سنی، ۲۲ تا ۳۰ درصد کمتر از مردان باقی مانده است. این آمار نشان میدهد که حتی با افزایش سن و تجربه، این شکاف همچنان پابرجا است.
اما آیا این آمار تصویر کاملی از واقعیت را نشان میدهد؟
کوکنی در پاسخ به این پرسش، نوشته به عنوان کسی که سالها در این حوزه تحقیق و گزارش کرده، معتقد است این برآورد دقیق نیست: «مشکل اصلی در این پژوهشها، در نحوه طرح پرسش و تعریف محدود از “رابطه جنسی” نهفته است.»
در پژوهش اخیر، از شرکتکنندگان پرسیده شده که «هنگام آمیزش جنسی» هر چند وقت یکبار به ارگاسم میرسند.
این نحوه پرسش، تعریفی محدود از رابطه جنسی ارائه میدهد که به صورت عمده بر دخول متمرکز است. این در حالی است که تحقیقات متعدد نشان دادهاند اکثر زنان برای رسیدن به ارگاسم به تحریک کلیتوریس نیاز دارند.
لوری مینتز، روانشناس آمریکایی، در کتاب خود با عنوان «کلیتریت شدن» تاکید کرده باید از استفاده از واژه «رابطه جنسی» تنها به معنای دخول خودداری شود.
این روانشناس هشدار داد این تصور نادرست ایجاد شده که دخول، رویداد اصلی در رابطه جنسی برای مردان و زنان است، در حالی که چنین نیست.
در فرهنگ عمومی و حتی در برخی مطالعات علمی، فعالیتهایی که با استفاده از دستها، زبان و یا ابزارهای جنسی انجام میگیرند، اغلب به عنوان «پیشنوازی» طبقهبندی میشوند و نه بخشی از «رابطه جنسی اصلی».
این دیدگاه محدود، منجر به نادیده گرفتن روشهایی میشود که احتمال ارگاسم را در زنان افزایش میدهند.
نکته جالب توجه دیگر در این مطالعه، تفاوت قابل ملاحظه در نرخ ارگاسم زنانی است که با همجنسان رابطه جنسی دارند.
این یافته که از سال ۱۹۵۳ تاکنون در تحقیقات متعددی به دست آمده، نشان میدهد زنان در روابط همجنسگرایانه به طور مداوم نرخ ارگاسم بالاتری را در مقایسه با روابط دگرجنسگرایانه تجربه میکنند.
بر اساس مطالعه اخیر، زنان دوجنسگرا و لزبین بیشتر درگیر رابطه جنسی دهانی هستند و این نوع رابطه اغلب طولانیتر از آنچه در روابط دگرجنسگرا رایج است، ادامه مییابد.
این یافته میتواند نشاندهنده اهمیت گسترش تعریف رابطه جنسی و توجه به انواع مختلف فعالیتهای جنسی باشد.
کوکنی که همچنین میزبان پادکست «The Second Circle» نیز است، گفتوگوهای صریح و صادقانه درباره این موضوعات را راهی برای درک بهتر و بهبود روابط جنسی میداند و معتقد است که تکرار این نوع مطالعات بدون تغییر در نحوه طرح پرسشها و تعریف رابطه جنسی، کمک چندانی به رفع «شکاف ارگاسم» نخواهد کرد.
به نوشته کوکنی، ایجاد تغییر واقعی در این زمینه، نیازمند تعریف گستردهتری از رابطه جنسی در مطالعات علمی است که در برگیرنده انواع مختلف فعالیتهای جنسی باشد.
کوکنی تاکید کرده هدف از طرح این موضوع، نه ایجاد رقابت بین جنسیتها، بلکه تلاش برای درک بهتر نیازهای متفاوت افراد و ایجاد روابط سالمتر و رضایتبخشتر برای همه است: «به عنوان اعضای یک جامعه، بهتر است به سمتی حرکت کنیم که در آن رضایت و سلامت جنسی همه افراد، فارغ از جنسیت و گرایش جنسیشان، مورد توجه قرار گیرد.»
این مسیری است که نه تنها به بهبود روابط جنسی، بلکه به ایجاد جامعهای برابرتر و سالمتر منجر خواهد شد.