ساعاتی پیش، چهار تن از نیروهای گروهان دره‌نخی، وابسته به هنگ مرزی مریوان، در جریان عملیات پایش منطقه مرزی دچار سانحه شدند. این حادثه بر اثر انفجار مین رخ داد؛ دو تن جان خود را از دست دادند و دو نفر دیگر مجروح شدند که وضعیت جسمی آن‌ها مساعد گزارش شده است. جان‌باختگان این رویداد، «محمدرضا حریت‌پسند» و «صهیب عزیزی» اعلام شده‌اند.

اما این حادثه، تنها یک «اتفاق» نیست. آنچه در سکوت رخ داد، پژواکی بلند دارد: مین‌های کار گذاشته‌شده‌ای که سال‌هاست زمین مرزهای غربی کشور را به کمین‌گاه مرگ تبدیل کرده‌اند. مین‌هایی که نه‌تنها جان کولبران و مردم محلی را تهدید می‌کنند، بلکه اکنون سربازان نظامی را نیز گرفتار کرده‌اند.

مین‌هایی که به بهانه‌ی تأمین امنیت، در مسیر زندگی مردم کاشته شده‌اند، امروز پسران همین مردم را به کام مرگ می‌کشانند. این حقیقت تلخ، بار دیگر ضعف جدی در سیاست‌های امنیتی و کنترل مرزها را نمایان می‌سازد؛ جایی که هزینه تصمیم‌های بالا، از جان نیروهای میدانی پرداخت می‌شود.

این‌که در سال ۱۴۰۳ هنوز مین‌های عمل‌نکرده در زمین مرزی فعال‌اند، پرسشی است که پاسخ روشنی می‌طلبد. آیا هیچ سازوکاری برای پاکسازی این تهدید دائمی وجود ندارد؟ آیا وقت آن نرسیده که بازنگری اساسی در شیوه‌های کنترل مرز صورت گیرد؟ وقتی ابزار کنترل، جان‌ستان می‌شود، نمی‌توان از امنیت سخن گفت.

این حادثه، نه فقط یک فقدان انسانی، بلکه هشداری سیاسی و اجتماعی‌ست؛ به مسئولان، به نظام تصمیم‌گیری و به همه ما.