تشدید درگیری‌های هم‌زمان در کردستان و بلوچستان؛ میدان‌سازی امنیتی جمهوری اسلامی یا تاکتیک تضعیف از بیرون؟

در هفته‌های اخیر، دو نقطه‌ی راهبردی در جغرافیای ایران—کردستان و بلوچستان—شاهد افزایش قابل‌توجه درگیری‌های امنیتی، حملات مسلحانه و خشونت‌های مرزی بوده‌اند. این هم‌زمانی، بیش از آن‌که تصادفی باشد، بازتاب تحولی تازه در میدان تقابل‌های امنیتی در جمهوری اسلامی است: از یک‌سو امکان تغییر راهبرد داخلی حکومت برای جابه‌جایی مرکز درگیری‌ها به مرزها وجود دارد، و از سوی دیگر، این احتمال مطرح است که بازیگران خارجی، به‌ویژه اسرائیل، تلاش دارند توان دفاعی و تمرکز نیروهای نظامی ایران را پراکنده و فرسوده کنند.

📍 کردستان؛ سیاست سرکوب در مرز کولبری و مقاومت مردمی

در مناطق مرزی استان کردستان و آذربایجان غربی، بار دیگر شاهد کشته‌شدن کولبران از سوی نیروهای نظامی هستیم. آخرین مورد، مرگ برزان صالحی، کولبر ۳۸ ساله و پدر سه فرزند در مرز سیرانبند بانه است که بدون هشدار قبلی هدف شلیک قرار گرفت.

علاوه بر آن، طی روزهای گذشته درگیری‌های پراکنده‌ای میان گروه‌های مسلح کرد و نیروهای سپاه پاسداران در مناطق کوهستانی گزارش شده که نشان‌دهنده افزایش تنش‌های امنیتی در این منطقه است.

📍 بلوچستان؛ چرخه‌ای از اعتراض، حمله و سرکوب

در بلوچستان نیز بار دیگر موج حملات هدفمند علیه پایگاه‌های انتظامی و امنیتی آغاز شده است. برخی از این حملات به گروه‌هایی مانند جیش‌العدل نسبت داده می‌شود. در کنار آن، فضای عمومی در شهرهایی مانند سراوان، راسک، و زاهدان به‌شدت امنیتی شده است.

بلوچستان، که پس از جمعه‌ی خونین زاهدان در مهر ۱۴۰۱ به نماد اعتراض ساختاری علیه تبعیض قومی و مذهبی بدل شده بود، اکنون دوباره به یک نقطه‌ی درگیری مستمر با حکومت تبدیل شده است.

❓دو سناریوی ممکن؛ بازی داخلی یا عملیات خارجی؟

✅ سناریو ۱: استراتژی جمهوری اسلامی برای “مرزسازی بحران”

در این سناریو، حکومت ایران در مواجهه با نارضایتی‌های انباشته داخلی، فشارهای خارجی و خطر فروپاشی انسجام، تصمیم می‌گیرد که میدان بحران را به مرزها منتقل کند:

  • جلب انسجام داخلی از طریق امنیتی‌سازی پیرامون
  • سرکوب ملیتهای ناراضی تحت عنوان مقابله با تروریسم
  • پرهیز از تمرکز بحران در پایتخت و مراکز حیاتی نظامی
  • هدایت خشم و نارضایتی اجتماعی به سوی دشمنان فرضی در خارج از مرزها

این سیاست از سال‌ها پیش در قبال مناطق کوردستان، بلوچستان و عرب‌ های خوزستان اعمال شده و اکنون ممکن است به‌صورت آشکارتر و منسجم‌تری در حال اجرا باشد.

✅ سناریو ۲: راهبرد اسرائیل برای ایجاد چندجبهه‌ای علیه ایران

از سوی دیگر، برخی تحلیلگران بر این باورند که اسرائیل و متحدانش با هدف تضعیف ساختار امنیتی جمهوری اسلامی، به‌ویژه سپاه، در تلاشند با گسترش درگیری در مرزها، تمرکز نیروها را از پرونده‌هایی چون لبنان، سوریه و برنامه هسته‌ای دور کنند.

ویژگی‌های این راهبرد:

  • حمایت غیرمستقیم از گروه‌های مخالف یا ناراضی
  • استفاده از شبکه‌های اطلاعاتی و عملیات دقیق
  • هدف‌گیری نقاط ضعف لجستیکی و فرماندهی نیروهای سپاه در مناطق حاشیه‌ای
  • هم‌زمان‌سازی حملات با بحران‌های داخلی (مانند نارضایتی از آب، برق، فقر و سرکوب)

⚠️ پیامدهای ترکیب این دو روند:

  1. افزایش بی‌ثباتی در مناطق مرزی و تشدید سرکوب علیه غیرنظامیان
  2. تقویت فضای نارضایتی عمومی در میان اقوام ستم‌دیده
  3. فرسایش توان نظامی و اطلاعاتی سپاه و نیروی انتظامی در چند جبهه هم‌زمان
  4. احتمال گسترش درگیری‌ها به خاک کشورهای همسایه (عراق، پاکستان)
  5. افزایش خطر تبدیل شدن ایران به میدان درگیری نیابتی قدرت‌های منطقه‌ای

🧩 نتیجه‌گیری

آن‌چه امروز در کردستان و بلوچستان می‌گذرد، صرفاً واکنش‌های محلی به ظلم و تبعیض نیست؛ این تحولات ممکن است بخشی از یک طرح امنیتی بزرگ‌تر در جغرافیای سیاسی ایران باشد. جمهوری اسلامی ممکن است خود به دنبال هدایت بحران‌ها به مرزها باشد—اما دقیقاً در همین لحظه، دشمنانش نیز در حال شکافتن لایه‌های بیرونی امنیت آن هستند.

هم‌زمانی این روندها، ایران را در برابر خطر فرسایش امنیت ملی و گسست اجتماعی قرار داده است. اگر تغییر اساسی در رویکردها، حقوق ملیتها و ساختار سیاسی رخ ندهد، آنچه اکنون در بانه و سراوان رخ می‌دهد، ممکن است آغازگر فصل تازه‌ای از درگیری‌های داخلی و منطقه‌ای باشد.