شورش شهباز- بعد از جنگ دوازده روزه در نتیجهی به بنبست رسیدن مذاکرت اتمی ایران و آمریکا، اکنون باردیگر موضوع اتمی جمهوری اسلامی ایران برای اعمال هر گزینهایی همچنان روی میز میماند و چنین بنظر میرسد به سمت و سویی برود که منجر به خاتمهی این جنجال کهن جمهوری اسلامی با سیستم جهانی شود.
بعد از افشای مسئلهی اتمی ایران که در دو دههی اخیر از همان ابتداء شکاکیتی را در جوامع بینالمللی_ به ویژه در بین کشورهای غربی و ابرقدرتان ایجاد کرد_ با فراز و نشیبهای طی این دو دهه روبرو که تلخترین قسم آن تحریمهایی که تاثیر مستقیم بر امرارمعاش روزانه مردم در ایران را به همراه داشته و دارد.
در طول بیش از بیست سال فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی، دور زدن تحریمها تا فروش نفت از راه قاچاق در راستای رسیدن به قدرتی هستهای از سوی جمهوری اسلامی نه تنها یک قدم عقبنشینی محسوس دیده نشد بلکه غنی سازی اورانیوم و ابزارهای مکانیکی برای ساخت بمب اتم همچنان افزایش یافتهاند.
جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح هستهای در لوای صلحآمیزبودن برنامهی هستەایی، غنیکردن اورانیوم را تا بالای ٦٠٪ رساند. یکی از عجایب دنیای کنونی با داشتن این سطح از اورانیوم غنیشده در حالیکه برای بکارگیری انرژی صلحآمیز نیاز بە کمتر از٤٪ اورانیوم غنیشده برای بکارگیری در صنایع مختلف به ویژه صنعت برق بکار تا کنون بازدهی آن در این صنعت با ابهام روبروست! نیت و عملکرد جمهوری اسلامی را برای همه فاش کرد که پنهانکاریها در زمینه برنامهی اتمی تا به ساخت موشکهای بالستیک دوربرد و هاپیرسونیک قصدی جز بستن کلاهکهای هستهای بدین موشکها را ندارد. در واقع میدان دیپلماسی و چانه زنی بیخودی بنام مذاکره را همچون تقیهای برای رسیدن به هدف شوم ضدبشری که دارد، برگزیده است!
قضیهی هستهای جمهوری اسلامی که میلیاردها دلار صرف آن شد، فلاکت و بدبختی و تورم و رکود اقتصادی را برای مردم در پی داشته و دارد. بدلیل هراس بالقوه جهانی از مسئلهی هستهای جمهوری اسلامی تمامی مسائل نقض حقوق بشر و فعالیتهای سیاسی تا به مبارزاتی مخالفان و مبارزان با این نظام به حاشیه راند و کمترین توجهی در سطح بینالمللی بدانها شد. جنگ دوازده روزه هم مدرکی مستند دال بر این ادعاست!
اکنون که زمانی زیادی تا چکاندن مکانیزم ماشه باقی نمانده است، جمهوری اسلامی میخواهد بابی تحت عنوان مذاکره را بگشاید و با ائتلاف وقت مانع از سازوکارهای اجرایی مکانیزم ماشه شود! اما غافل از اینکه طرف مقابل اشرافیتی تام نسبت به این موضوع دارد و فریب ائتلاف وقت در مذاکرات تقیهای را نخواهد خورد. همانگونه که مدت زمانی معین را برای مذاکرات آمریکا با ایران تعیین و بعد از بینتیجه ماندن حملهای صورت گرفت! آنچه آمریکا در پروندهی هستهای ایران میخواهد، بازگشت ایران به روند عادی سیستم جهانی است. در مقابل خامنهای در اظهاراتی نه تنها آنرا رد بلکه عنوان نمود:”مشکلات جمهوری اسلامی با آمریکا مشکلی دیرینه و غیرقابل حل است”. این سماجت خامنهای به عقدهای که نسبت به آمریکا و حتی نظم جهانی موجود دارد، بر میگردد. اخیرا هم در جریان مذاکرات عراقچی بعنوان وزیر امورخارجه با درکی که کشورهای تروئیکا نسبت بدین موضوع داشتند، بصراحت بدو گفتند؛ وزیرامورخارجه در ایران هیچکاره است! چونکه بودن چند صدایی در حاکمیت جمهوری اسلامی در جهت مخدوش کردن افکار عمومی جهانی وجود دارد! این ناشفافی هم از سوی مذاکرهکنندگان با ایران درک و میدانند که حرف آخر را خامنهای میزند و دستگاهی بنام دولت در ایران تحت حاکمیت یک فرد بنام خامنهای است و تصمیم آخر را او خواهد گرفت. مابقی بازیگرانی برای ائتلاف وقت در رسیدن به خواستهی شومی که خامنهای در سر دارد، اقدام به بازیهای مقطعی میکنند!
آنچه رهبر جمهوری اسلامی در مخلیهاش میگذشت، رویای غلبه بر نظم جهانی و صدور انقلاب با ایجاد نظم نوینی بود که به مرور زمان این رویا بە بنبست ناعقلانی بودن خود رسید. حال با توجه به وضعیت کنونی جمهوری اسلامی که در حالتی نه جنگ و نه صلح بسر میبرد، رجزخوانیهای مسئولین رده اول سیاسی تا به نظامی همچنان ادامه دارد و آنچه را که بیان میدارند سخنانی آغشته با تهدید و رجزخوانیهای فاقد هرگونه وجهی، مشهودی عامه است. اما غافل از آنانند که این رجزخوانیها و تهدیدها و دشمن خواندن بخش اعظمی از قدرتهای جهانی در سطح وسیعی در افکار عمومی جهانی بدان اهمیت داده و آنرا همچون خطری جدی محسوب میکنند.
فارغ از سخنان ترامپ و سایر سران سیاسی کشورها، برای مثال سخنان رافائل گروسی مدیرکل آژانس اتمی_ از سوی بخش وسیعی از سران سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی بعنوان جاسوس از او نام بردند که باید محاکمه شود_ بصراحت عنوان داشت:”تمامی گفتار و عملکردهای سران جمهوری اسلامی زیرذرهبین قرار دارد”.
کاسبان تحریم در ایران که زمانی با دور زدن تحریمها بدون هرگونه مکانیزم حسابخواهی، سرمایههای خیالی را به جیب زدهاند، اکنون هم سودای دوباره دورزدن تحریمها را در سر میپرورانند! اما فصل دشوار داستان حاکمیت جمهوری اسلامی و این مافیا که بدان توجه ندارد، فشار حداکثری از خارج در ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل و در داخل کشور، مشکلات اقتصادی و معیشتی گریبانگیر تمامی طبقات جامعه، اوضاع بقاء و تداوم آنان را با معضلاتی سخت مواجه خواهد کرد.
فصل هفتم از منشور سازمان ملل که دارای موادی الزامآور که به”اقدام در مورد تهیدید علیه صلح، نقض صلح و اعمال تجاوز” میپردازد، جمهوری اسلامی بدان بیگانه نبوده و چندین بار مشمول رحمت مواد جای گرفته در این فصل از منشور سازمان ملل قرار گرفته است!
نخستین بار در جریان جنگ ایران و عراق(١٩٨٠-١٩٨٨) قطعنامه ٥٩٨در سال ١٩٨٧که به موضوع این جنگ پرداخت. برخلاف هیاهوی که در داخل کشور در مورد آن صورت گرفت و آنرا برگی برنده از جنگ عنوان کردند ولی در این قطعنامه به وضوح” تهدید جمهوری اسلامی علیه صلح منطقه” عنوان گردید.
بعد از آن پروندهی هستهای جمهوری اسلامی ایران از سال ٢٠٠٦ تا ٢٠١٠ که منجر به صدور قطعنامههای١٦٩٦،١٧٣٧،١٧٤٧،١٨٠٣ و١٩٢٩بدلیل فعالیتهای مشکوک هستهای منجر “به تهدید علیه صلح جهانی” در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید. این قطعنامهها، تحریمهای گسترده سیاسی، اقتصادی و نظامی را در پی داشتند. در حالیکه این قطعنامههای تند در آن برههی زمانی میرفت وضعیت کلی ایران را بسوی چالشی جدی که گزینه حملهی نظامی هم در آن وجود داشت، فرجهای دیگر بنام توافق برجام در سال ٢٠١٥ _ با حسن نیتی دال براینکه جمهوری اسلامی ایران به روال طبیعی سیستم جهانی براساس معاهدات بینالمللی بر گردد_کلید خورد.
با توافقی هستهای ضمن قطعنامهی ٢٢٣١بخشی از محدودیتهای فصل هفتم برداشته شد. اما این قطعنامه برای داشتن ضمانت اجرایی همچنان در ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل صادر شد. در این قطعنامه در صورت عدم پایبندی جمهوری اسلامی به مواد مطروحه در قطعنامه، سیستمی بنام مکانیزم ماشه (snapback) گنجانده شد. در سال ٢٠١٨ آمریکا یکی از کشورهای پنج + یک این توافق را امضاء کرده بود از برجام خارج شد. بعد از خروج آمریکا و فعالیتهای غنیسازی اورانیوم با غنای بالا و ساخت موشکهای دوربرد و بالستیک توسط جمهوری اسلامی با اشاره به مکانیزم ماشه به ویژه از سوی کشورهای تروئیکا(انگلیس، آلمان و فرانسه) و گوشزدکردن برای فعال کردن آن به جمهوری اسلامی همچنان مورد بحث بوده و هست.
اما در مقابل جمهوری اسلامی نه تنها بدین گوشزدها توجهی نکرد برعکس غنای اورانیوم غنیشده را از سطح ٦٠٪ هم گذارند. از سوی دیگر هم به توان و برد موشکهای بالستیکی خود که قابلیت حمل کلاهک هستهای را داشتند، افزود!
جلسهی روز جمعهی شورای امنیت سازمان ملل٢٨/٦/١٤٠٣ در مورد عدم بازگرداندن تحریمهای گذشته با رد آن حامل پیامی واضح از خطر تهدید جمهوری اسلامی ایران علیه صلح جهانی را نشان داد. این رد درخواست مشروعیت مکانیزم ماشه_ که تمام راهکارهای آن از سوی کشورهای تروئیکا در پیش گرفتهاند و چند روزی به بازگشت تمامی تحریمهای قطعنامههای گذشته باقی نمانده و بطور خودکار تمامی تحریمهای منعقد در قطعنامهی گذشته باز خواهند گذشت_ محرز عینی کرد. اگر جمهوری اسلامی به خواستهی کشورهای تروئیکا _ مذاکرهی مستقیم با آمریکا همراه با مشخص کردن سرنوشت بیش از چهارصد کیلوگرم اورانیوم غنی شده و اعزام کارشناسان آژانس اتمی_ موافقت نکند، ورق به گونهای دیگر بر خواهد گشت! چونکه جمهوری اسلامی با اجماعی بینالمللی علیه خود روبرو خواهد بود. احتمال حملهی نظامی بینالمللی به ایران قریب به یقین صورت خواهد گرفت. چونکه فصل هفت موادی در آن وجود دارد که در قطعنامههای علیه جمهوری اسلامی ایران را” تهدیدی علیه صلح و امنیتی جهانی” میدانند و از سوی شورای امنیت این قطعنامهها تصویب و با اعمال مکانیزم ماشه عینیت اجرایی را برای تمامی اعضاء سازمان ملل به ویژه شورای امنیت در برابر ایران ایجاد خواهد کرد.
