حسن اشرفیان، عضو سازمان مجاهدین خلق، در آخرین جلسه محاکمه حمید نوری در آلبانی بهعنوان شاکی و شاهد گفت بیش از ۳۰ کیسه حاوی جسد زندانیان را دیده است که با کامیون از زندان خارج کردهاند.
حسن اشرفیان گفت حمید عباسی(نوری) به زندانیانی که از اعدامها جان به در برده بودند گفته که «اگر ما میخواستیم فتوای امام را کامل اجرا کنیم، میبایست نصف مردم ایران را دستگیر و اعدام میکردیم».
حمید نوری متهم است که در مقام دادیار پیشین زندان گوهردشت کرج در اعدامهای دستهجمعی زندانیان سیاسی مشارکت داشته است؛ اتهامی که خود آن را رد میکند.
حمید نوری روز ۱۸ آبان ۹۸ با یک پرواز مستقیم از ایران وارد فرودگاه استکهلم شد و بلافاصله دستگیر شد.
اعضای هیئت رئیسه دادگاه حمید نوری به شهر دورس در کشور آلبانی سفر کردهاند و دادگاه روز پنجشنبه، ۲۷ آبان، هفتمین و آخرین جلسه از هفت جلسهای است که در این کشور برگزار میشود.
حمید نوری در جلسات دادگاه آلبانی حضور ندارد و وکیل او در این جلسات حاضر است. او به همراه دیگر وکلایش در دادگاه استکهلم حضور دارد و جلسات دادگاه آلبانی را بهصورت ویدئویی میبیند.
حسن اشرفیان در جلسه دادگاه حمید نوری گفت که دی ۱۳۶۱ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر و سال ۱۳۶۴ به زندان گوهردشت منتقل شد. او افزود بهمن ۱۳۶۷ به زندان اوین منتقل و آذر ۱۳۷۱ آزاد شد.
او اظهار داشت که روز هشتم مرداد دو فرغون پر از طنابهای ضخیم دید: «داود لشکری را دیدم مسلح بود و لباس نظامی تنش بود. چند نفر لباس شخصی همراه او بودند و دو زندانی افغان که لباس زندان داشتند مشغول حمل دو فرغون بودند که پر از طنابهای ضخیم بود».
حسن اشرفیان گفت که روز ۱۲ مرداد دو کامیون را دید که اجساد اعدامشدگان را جابهجا میکردند: «یکی از کامیونها خاموش بود. کامیون دیگر روشن بود و چراغهای قرمز کوچک پایین کامیون را میدیدم. من کیسههای جنازه را دیدم. یکی از پاسدارها روی جنازهها رفته بود و داشت روی کامیون چادر می کشید».
او در پاسخ به سوال دادستان که از کجا میدانید داخل کیسهها جسد بود گفت که «توی کیسهها معلوم بود و حدودا ۳۰ کیسه و جسد دیدم».
حسن اشرفیان درباره برخوردهایی که با حمید نوری داشت توضیح داد و گفت که چندین بار او را در زندان گوهردشت دیده است: «چند ماه بعد از انتقال ما به زندان گوهردشت، او به بند ما آمد. ما نمیشناختیم. بچهها گفتند حمید عباسی (نوری) و ناصریان (محمد مقیسه) هستند و ما مشکلاتی که در بند داشتیم را مطرح کردیم. طبق برنامه خودشان به بندها سر میزدند تا نظارت کنند و از وضعیت زندانیان مطلع شوند».
او گفت که بار دیگر وقتی به دلیل ورزش جمعی، او و تعدادی از زندانیان دیگر به اتاق گاز منتقل شد، موقع بیرون آمدن «صدای حمید عباسی را شنیدم که میگفت این منافقها را بزنید. من صدای او را به ذهن و خاطر داشتم».
حسن اشرفیان گفت که آخرین بار حمید نوری را در آبان ۱۳۶۷ و بعد از اعدامها دید: «اواخر آبان بود که حمید عباسی با چند نفر دیگر آمدند. ما مشکلات بهداشتی و درمانی را مطرح کردیم و او گفت بروید خدا را شکر کنید که زنده هستید. گفت که اگر ما میخواستیم فتوای امام را کامل اجرا کنیم، میبایست نصف مردم ایران را دستگیر و اعدام میکردیم. من چشمبند نداشتم و او را میدیدم».
حسن اشرفیان در پاسخ به سوال وکیل حمید نوری درباره ویژگیهای شخصی حمید عباسی(نوری) گفت که او آدم کم حرفی بود و کمتر از دیگران حرف میزد.
وکیل حمید نوری گفت که اظهارات حسن اشرفیان در دادگاه با اظهارات او در تحقیقات پلیس تناقض دارد. او افزود: حسن اشرفیان از سوی پلیس درباره برخورد با حمید عباسی ( نوری) بعد از اعدامها، مورد سوال قرار گرفت اما درباره برخوردش حرفی نزده است. درباره فرغون طنابها هم تاریخی که به پلیس گفته با تاریخی که در دادگاه گفته متفاوت است».
حسن اشرفیان گفت که ممکن است تاریخ را اشتباه گفته باشد و الان هم تردید دارد که آن اتفاقات، هفتم مرداد رخ داده باشد.
به گفته او، حمید نوری معمولا لباس فرم زندان به تن داشت که یک لباس خاکی و سبز بود اما چند بار هم او را با لباس عادی و شخصی دیده بود.
پرسش و پاسخ با اصغر مهدیزاده
در ادامه این جلسه، وکلای حمید نوری از اصغر مهدیزاده که روز ۲۱ آبان به عنوان شاهد و شاکی در دادگاه شهادت داده بود سوال کردند.
وکیل حمید نوری در آن روز درخواست جلسه فوقالعاده کرده و گفته بود که سوالات زیادی از اصغر مهدیزاده دارد.
قاضی دادگاه هم گفته بود که در فرصت دیگری از اصغر مهدیزاده خواهند خواست که برای تحقیقات بیشتر حضور یابد.
اصغر مهدیزاده، به گفته وکیل مشاورش، سال ۱۳۶۱ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق به ۱۵ سال زندان محکوم شد، بعد از ۱۳ سال آزاد شد و چند نوبت به راهروی مرگ برده شده بود اما وارد هیئت مرگ نشده بود.
وکیل حمید نوری گفت که اصغر مهدیزاده مدعی حضور در اتاق اعدام شده و به گفته خود ۱۲ زندانی را دیده که «از طناب دار آویزان بودهاند و ناصریان (محمد مقیسه)، عباسی (حمید نوری) و داود لشکری آنجا بودهاند. او گفته که ناصریان دستور داده زیر پای زندانیان را خالی کنند اما از نفر چهارم به بعد، افراد خودشان پایِ خودشان را از روی صندلی برداشته و خود را به آسمان پرتاب میکردند. او گفته که پاسدارها از بدنهای آویخته آویزان شدهاند تا اعدامشدگان زودتر تمام کنند…»
وکیل حمید نوری از اصغر مهدیزاده خواست که در این مورد بیشتر توضیح دهد و او گفت: ناصریان (محمد مقیسه) دو صندلی را زد ….»
وکیل حمید نوری گفت که اظهارات اصغر مهدیزاده در دادگاه با اظهارات او در پلیس تناقض دارد و او نزد پلیس اسمی از عباسی (حمید نوری) و (داود) لشکری به میان نیاورده و گفته که ناصریان (محمد مقیسه) پنج یا شش صندلی را انداخته، و بعد از سوال پلیس گفته که عباسی (حمید نوری) و (داود) لشکری هم بودهاند.
او گفت که روایت اصغر مهدیزاده در این زمینه کلمه به کلمه در سایت مجاهدین آمده و به نظر میرسد که او این روایت را از این سایت مطرح میکند.
به گفته وکیل حمید نوری، ایرج مصداقی زندانی سیاسی دهه ۶۰ در کتاب خود این روایت را مورد تردید قرار داده است.
اصغر مهدیزاده پاسخ داد که ایرج مصداقی، کتابش را برپایه شنیدهها نوشته است. او، ایرج مصداقی را متهم به همدستی با جمهوری اسلامی کرد و گفت: «ایرج مصداقی به ما و سازمان ما توهین میکند و هر حرفی که پاسدارها و رژیم جمهوری اسلامی میزنند او هم میزند».
وکیل حمید نوری درباره تاریخ اعدام کاظم صنعتفر، یک زندانی دیگر هم گفت که تاریخ روایت اصغر مهدیزاده با تاریخی که در کتاب ایرج مصداقی و کتاب محمود رویایی آمده متفاوت است.
اصغرمهدیزاده پاسخ داد که ایرج مصداقی تا ۱۵ مرداد در بند بوده، به راهروی مرگ نیامده و اطلاعاتش را از افراد مختلف جمع کرده است.
وکیل نوری در ادامه درباره یک زندانی دیگر از اصغر مهدیزاده سوال کرد و گفت که او در بازجویی پلیس گفته این زندانی را با ویلچر برای اعدام بردهاند اما در دادگاه گفته او را با برانکارد بردهاند. او پرسید بالاخره روی ویلچر بود یا برانکارد؟