زیتون ـ محمدرضا سرداری: با گذشت دو سال از سرنگونی هواپیمای اوکراینی که در آن ۱۷۷ مسافر و خدمه جان باختند؛ هنوز روند دادخواهی به نقطه مطلوب خویش نرسیده است اما نشانههایی از گشایشهای تازه در این پرونده به چشم میخورد. خانوادههای قربانیان این پرواز با داغ کردن هشتگ من_هم_شمعی_روشن_خواهم_کرد به استقبال گرامیداشت دومین سالگرد این فاجعه هوایی رفتهاند. این در حالی است که هنوز جمهوری اسلامی پاسخ روشنی به ابهامات و پرسشهای مطرح شده در این پرونده نداده و هیچ یک از مقامات عالی رتبه خود را به دادگاه فرا نخوانده است.
وضعیت حقوقی فعلی پرونده پرواز ۷۵۲
طبق گفته حامد اسماعیلیون، سخنگوی انجمن خانوادههای قربانیان این پرواز، قرار است پرونده این فاجعه هوایی به سازمان ایکائو ارجاع شود. طبق کنوانسیون شیکاگو رسیدگی به این پرونده ابتدا در صلاحیت سرزمینی ایران قرار دارد. اما برگزاری دادگاه پرواز اوکراینی در تهران نشان داد که ارادهای برای دادرسی مستقل در ایران وجود ندارد. از این رو انتظار میرود در صورت ارجاع پرونده به سازمان ایکائو، سیر حقوقی پرونده سرنگونی پرواز پیاس ۷۵۲ در مسیر درستی قرار گیرد.
کانادا، سوئد، اوکراین و بریتانیا در بیانیه مشترکی که در ۱۶ دسامبر منتشر کردند از ایران خواستهاند تا ۵ ژانویه عدالت را اجرا و غرامت پرداخت کند، در غیر صورت این کشورها به مراجع بینالمللی رجوع خواهند کرد. با پایان این ضرب الاجل، این چهار کشور اعلام کردند که دیگر مذاکره با ایران را بیفایده میدانند و به آن وعدهای که در بیانیه مشترک خویش اشاره کردند عمل میکنند.
تا کنون دادگاه عالی انتاریو در کانادا، انجمن خانواده های قربانیان این پرواز، گزارشگر ویژه سازمان ملل و همچنین مقامات عالی رتبه اوکراینی به طور رسمی اعلام کردهاند که سپاه پاسداران به عمد این هواپیما را سرنگون کرده است. سایر دولتهای ذینفع از جمله کانادا هنوز به طور رسمی جمهوری اسلامی را متهم به عمدی بودن شلیک به هواپیما نکردهاند اما به نظر میرسد این موضوع مهمترین مسئله قابل طرح در شورای ایکائو خواهد بود.
فرار از پاسخگویی و مسئولیت پذیری و ممانعت از انجام تحقیقات مستقل و بینالمللی برای روشن شدن ابعاد این فاجعه بیش از هر زمان فرضیه عمدی بودن آن را تقویت میکند. اگر فرضیه عمدی بودن شلیک به هواپیما نهایتا از سوی یک مرجع بینالمللی از جمله ایکائو یا دیوان بینالمللی دادگستری تایید شود بدون شک تبعات حقوقی، سیاسی و حتی کیفری قابل توجهی برای جمهوری اسلامی بدنبال خواهد داشت.
ابراهیم رئیسی، دستور داده تا غرامتی به خانوادهها پرداخت شود، اما میزان غرامتی که ایران قصد پرداخت آن را دارد مورد قبول دولتهای ذینفع و خانوادههای قربانیان نیست. خانوادهها مدعی هستند که هواپیمای اوکراینی به عمد ساقط شده است. اثبات این ادعا صرف نظر از تبعات سیاسی آن، میزان غرامت را نیز افزایش میدهد. دادگاه اونتاریو در کانادا پیشتر در پی شکایت ۶ تن از بازماندگان به نفع آنان حکم صادر کرده است. بر اساس این حکم، جمهوری اسلامی به پرداخت ۱۰۷ میلیون دلار کانادا محکوم شده است. وکیل شاکیان نیز اعلام کرده است بدنبال شناسایی و مصادره اموال جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کانادا در راستای اجرای حکم دادگاه اونتاریو است.
فرضیه اوکراین درباره عمدی بودن سرنگونی هواپیما
اما چرا سپاه باید به عمد این هواپیما را سرنگون کند و چه نفعی از این سرنگونی عایدشان میشد؟ نخستین فرضیه در رابطه با عمدی بودن شلیک به هواپیمای اوکراینی را دبیر شورای عالی امنیت ملی اوکراین مطرح کرد. به گفته وی جمهوری اسلامی هواپیمای اوکراینی را ساقط کرده تا از جنگ با آمریکا جلوگیری کند. اگر چنین فرضیهای درست باشد دست کم دو سئوال پیرامون آن مطرح میشود که باید برای آن پاسخی منطقی یافت:
سقوط یک هواپیمای مسافربری چگونه میتوانست مانع از اقدام تلافی جویانه آمریکا پس حمله ایران به عین الاسد شود؟ چرا یک هواپیمای اوکراینی هدف قرار گرفت و به قول شاهدان عینی برخی از مسافران (اتباع آمریکایی یا روسی) از سوار شدن در این هواپیما منع شدهاند؟ برای یافتن پاسخ به این سئوالات ابتدا لازم است مروری اجمالی به حوادث آن شب داشته باشیم. روزی که سردار حاجیزاده در تلویزیون مشغول اعتراف به چگونگی سرنگون ساختن هواپیمای اوکراینی بود، به اطلاعاتی اشاره کرد که حاکی از شلیک موشک کروز از مرزهای غرب و جنوب ایران داشت. وی به منبع این اطلاعات اشاره نکرد اما در همان مقطع زمانی، لاوروف وزیر امور خارجه روسیه نیز اعلام کرد که مسکو اطلاعاتی در دست دارد که نشان میدهد هنگام شلیک به هواپیمای اوکراینی دستکم ۶ جنگنده اف-۳۵ آمریکایی درست در نزدیکی مرزهای ایران در پرواز بودند اما این اطلاعات باید مورد تأیید نهایی قرار گیرند.
روس ها همچنین مواضع مشترکی با جمهوری اسلامی پس از سقوط هواپیمای اوکراینی داشتند. معاون وزیر امور خارجه روسیه پس از آن که شواهد روشنی از شلیک موشکهای سپاه به هواپیمای اوکراینی بدست آمد ادعاهای کشورهای غربی درباره سرنگونی هواپیمای خطوط هوایی اوکراین توسط سپاه را رد کرد و گفت مسکو دلیلی برای مقصر شمردن جمهوری اسلامی در ماجرای سقوط این هواپیما ندارد.
نقش روسها در مدیریت بحران پس از کشته شدن قاسم سلیمانی
روابط سیاسی اخیر تهران و مسکو نشان داده است که نفوذ روسیه در امور داخلی ایران پس از تثبیت پوتین در کرملین رفته رفته افزایش یافته و حتی تا همکاریهای مشترک نظامی نیز پیش رفته است. مصاحبه فاش شده محمدجواد ظریف درباره نقش سپاه قدس به فرماندهی قاسم سلیمانی در سوریه و هماهنگی آنان با روسها از یک سو و نقش روسها در هدایت مذاکرات هستهای اخیر نشانهای از روابط راهبردی و محرمانه سیاسی نظامی و امنیتی میان دو کشور است. جالب توجه است که این همکاری راهبردی از دوره اصلاحات آغاز شد و نخستین قرارداد راهبردی ۲۰ ساله میان جمهوری اسلامی و روسیه که شامل همکاریهای گسترده دو جانبه در حوزه اقتصادی، بازرگانی، نفت و گاز، انرژی هستهای و همچنین همکاریهای امنیتی و نظامی است، سال ۲۰۰۱ به امضای محمد خاتمی و ولادیمیر پوتین روسای جمهوری ایران و روسیه رسید.
پس از کشته شدن قاسم سلیمانی توسط آمریکا، حتی اگر این قرارداد راهبردی را نیز نادیده انگاریم، بحرانی در منطقه شکل گرفت که بیتردید روس ها به یک عنوان یک قدرت جهانی و منطقهای نمیتوانستند از کنار آن بیتفاوت گذر کنند. نگرانی روسها از مواضع و واکنشهای آنها پس از کشته شدن سلیمانی مشهود است. پس از حمله به کاروان حامل قاسم سلیمانی، ولادیمیر پوتین در تماس تلفنی با مکرون رئیس جمهوری فرانسه هشدار میدهد که اقدام آمریکا ممکن است اوضاع منطقه را بیش از پیش خطرناک کند. در بیانیه رسمی وزارت امور خارجه روسیه نیز بر این موضوع تاکید شده است. وزارت خارجه روسیه حمله به قاسم سلیمانی را اقدام پرماجرایی دانست که به حل مسائل پیچیده خاورمیانه کمکی نمیکند و منجر به افزایش تنشها در سراسر منطقه خواهد شد. دیگر مقامات روسی مواضعی در محکوم کردن این حمله بیان کردند. اما واکنش چین و کشورهای اروپایی صرفا درخواست خویشتنداری برای جلوگیری از افزایش تنش در منطقه بود.
از این رو به نظر می رسد روسها بیش از سایر کشورها متاثر از افزایش بحران در منطقه بودند و از این رو میکوشیدند تا ابتکار مدیریت بحران را خود در دست گیرند. اینجا پرسش دیگری مطرح میشود که روسها چگونه میتوانستند بحران را به سود خویش مدیریت کنند. جمهوری اسلامی پس از حمله آمریکا به عالی رتبه ترین مقام نظامی خویش، برای حفظ حیثیت خود چاره ای جز واکنش نظامی نداشت. از سوی دیگر دولت وقت آمریکا تهدید کرده بود که در صورت آسیب دیدن سربازانش به ۵۲ منطقه استراتژیک در خاک ایران حمله خواهد کرد. روسها به درستی نگران بودند که در صورت عکسالعمل نظامی آمریکا، ممکن است شیرازه جمهوری اسلامی از هم بپاشد. از سوی دیگر روسیه تمایلی به سر شاخ شدن با آمریکاییها نداشت و نمیخواست به بهانه دفاع از ایران خود را وارد یک درگیری نظامی با آمریکا کند. اما برخی شواهد نشان از هماهنگی اطلاعاتی میان ایران و روسیه در هنگام حمله موشکی به پایگاه عین الاسد داشت. امری که تلویحا در ماده ۱۴ قرارداد راهبردی ایران و روسیه پیش بینی شده است.
پروپاگاندای روسی وارد عمل می شود
برخی رسانههای روسی نیز پیش از آن که سپاه به طور رسمی مسئولیت شلیک به هواپیما را بر عهده گیرد تلاش زیادی کردند تا مسئولیت سرنگونی هواپیما را متوجه یک پهپاد آمریکایی کنند. بر اساس تحقیقی که اندیشکده شورای آتلانتیک انجام داده، این فیکنیوز از مقاله یک وب سایت در آفریقای جنوبی به نام « لایو ریپورت» سرچشمه گرفته. مقاله مورد بحث به نقل از یک «منبع نظامی ایرانی» مینویسد که پرواز ۷۵۲ ممکن است توسط یک پرنده بدون سرنشین ارتش آمریکا سرنگون شده باشد.
این فرضیهبافی به تدریج مورد توجه گسترده رسانههای روسی قرار گرفت و اولین بار در وب سایتی به نام «نشنال نیوز» مطرح شد، رسانهای که ریاست هیئت امنای آن بر عهده یوگنی پریگوژین، متحد نزدیک کرملین، مالک « آژانس تحقیقات اینترنتی» در سنت پترزبورگ است که به تولید فیک نیوز شهرت دارد.
برخی رسانههای روسی نیز پیش از آن که سپاه به طور رسمی مسئولیت شلیک به هواپیما را بر عهده گیرد تلاش زیادی کردند تا مسئولیت سرنگونی هواپیما را متوجه یک پهپاد آمریکایی کنند.
در ۸ ژانویه، یعنی روزی که هواپیمای اوکراینی سرنگون شد؛ تلویزیون تزارگراد، یک کانال مسیحی طرفدار کرملین که قبلا به انتشار اطلاعات نادرست متهم شده بود، مقاله کوتاهی را درباره ادعای مطرح شده در مقاله سایت « لایو ریپورت» منتشر کرد. این مقاله ۱۲۱ بار در فیسبوک به اشتراک گذاشته شد؛ ۳۹۳ کامنت در فیس بوک دریافت کرد و همچنین ۱۲۳۴ بازدید کننده در توییتر داشت. روز بعد، در ۹ ژانویه، تلویزیون «تزارگراد» و «ریافان» مدعیات جدیدی را با استناد به اظهارات «ولادیمیر شاپوالوف»، کارشناس تاریخ و سیاست از انستیتوی آموزشی دولتی مسکو منتشر کرده و گفتند که دخالت ایالات متحده در این حادثه با توجه به حضور نظامی فعالش در منطقه منتفی نیست همانگونه که ایرباس ایرانی در سال ۱۳۶۷ توسط یک ناو آمریکایی سرنگون شد.
در این زمینه همچنین فرضیات متعددی از سوی کاربران روسی در فضای مجازی بافته شد. از جمله اینکه یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی هواپیمای اوکراینی را با موشک هوا به هوا سرنگون کرده، اما ایالات متحده ایران را مقصر شناخته است. فرضیه دیگری مدعی شد هواپیمایی بدون سرنشین عمدا با هواپیما برخورد کرده است. فرضیه دیگری ادعا کرد موشک ایرانی به قصد اصابت به پهپاد شلیک شده به طور تصادفی به هواپیما اصابت کرده است.
رسانه روسی ریافان نیز نوشت از چندین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه میتوان برای حمله پهپادی استفاده کرد. پیامهای مشابهی نیز در کانالهای تلگرامی روزنامهنگاران رسانه دولتی روسیه که طرفدار کرملین بودند ظاهر شد و هزاران بازدید کننده داشت. آنان در پیامهای خویش نسبت به حقایق تأیید شده ابراز تردید کرده و به انتشار فیلمها و تصاویر مربوط به سقوط هواپیما انتقاد داشتند و مدعی شدند ترامپ در جریان سخنرانی خود در ۸ ژانویه چیزی را پنهان کرده است.
این اظهارات و مدعیات البته فراتر از رسانههای روسی نرفت و حتی در رسانههای ایران نیز بازتابی نیافت. ادعاهایی که پیشتر روسها برای فرار از پذیرش مسئولیت ساقط کردن هواپیمای ام اچ ۱۷ مالزیایی نیز مطرح میکردند. پس از اعتراف جمهوری اسلامی به ساقط کردن هواپیما مقامات روسی همچنان به حمایت از ایران ادامه دادند. کنستانتین کاساچف، رئیس کمیته روابط خارجی پارلمان روسیه پس از اعلام نتایج علل سقوط هواپیمای اوکراینی گفت اگر اطلاعات جعبههای سیاه ثابت نمیکند که نیروهای مسلح ایران، این کار را عمدا انجام دادهاند و هیچ دلیل قانعکنندهای برای آن وجود ندارد، باید به موضوع خاتمه داد.
پرسشی که اینجا بیجواب میماند دلیل حمایتهای پنهان و آشکار روسها در پوشش سیاسی و رسانهای از جمهوری اسلامی در این موضوع مشخص است و این که این حمایت تا کجا ادامه خواهد یافت؟ آیا صرف دشمنی با اوکراین و حتی آمریکا میتواند دلیل قانع کنندهای برای این حمایتها باشد یا فرضیه دخالت نیابتی روسها در سرنگونی هواپیمای اوکراینی برای جلوگیری از تشدید یک بحران منطقهای و تحقیر اوکراینیها؟ برای طرح چنین فرضیهای مسلما به شواهد و مستندات معتبری نیاز است هر چند تلاش برای انکار حقیقت و از بین بردن آثار جرم همواره ردپایی است از آمریت، مباشرت یا معاونت در وقوع یک جرم.