سرویس اقتصادی، انصاف نیوز: به نظر میرسد بازار انرژی در اروپا بدون حضور ایران به ثبات رسیده و این به معنای آن است که سیاست خارجی دولت سیزدهم در مورد اروپا و آمریکا، دچار خطای محاسباتی و شکست شده است؛ «زمستان سخت اروپا» به آن مفهوم که دولتمردان ما انتظار داشتند، اتفاق نیفتاد.
مذاکره از سر ناچاری اما با دست خالی
علی مطهرنیا، کارشناس مسائل بینالملل درباره زمینه ایجاد خطای «زمستان سخت» در نزد مقامات ایرانی گفت: در این بیش از سه دههای که از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی میگذرد، دولت سیزدهم با گفتمان انقلابی، بایستهترین و مطلوبترین دولت مدنظر حاکمیت بوده است تا جایی که پس از تشکیل این دولت از آغاز تاسیس دولت اسلامی سخن گفته شد.
او به انصاف نیوز گفت: یکی از مهمترین آوردگاههای این دولت سیاست خارجی و بازگشت به برجام بود. چون تیم جدید مذاکرهکننده میخواست گفتمان انقلابی را یک گفتمان برنده و موثر نشان دهد. پس از وقفه هدفمند مذاکراتی که از سوی عراقچی انجام و از سوی ظریف حمایت میشد، تیم جدید به اصطلاح با توپ پر به وین رفت. رهبری هم شروطی برای مذاکرات داشتند که عبارت بود از فرسایشی نشدن مذاکرات، برداشتهشدن همه تحریمها، انجام راستیآزمایی، اخذ تضمین عینی و تعهدات عملی برای باقیماندن آمریکا در برجام و انجام سایر تعهدات توسط دیگر کشورها.
این کارشناس دیپلماسی افزود: با این شرایط تیم مذاکرهکنندگان انقلابی همراه با دو پیشنهاد چسبیده به هم اما متمایز به وین رفتند اما هر چه بیشتر تلاش کردند، کمتر به دست آوردند!
او با اشاره به تبلیغات «روسوفیلهای ایرانی» درباره موفقیت برقآسای پوتین در حمله نظامی به اوکراین و تصرف چند روزهی کییف، طولانیشدن آن جنگ و باز شدن فضای مذاکرات برای ایران را موجب بروز خطای تحلیلی در تیم مذاکرهکننده ایران دانست و گفت: افرادی مانند آقای مرندی و دیگران، با نگاه آرزومندانه به آینده، به بازی اروپا، روسیه و آمریکا در نیمکره غربی دلخوش داشتند و فکر کردند چالش تامین انرژی برای اروپا در زمستان سرد، سبب افزایش تمایل ایالات متحده به توافق با ایران و حرکتش در جهت تندادن به خواستههای ما خواهد شد.
مطهرنیا نگاه تقلیلگرایانه و آرزومندانه دولت سیزدهم به تحولات جهان را یک خطای استراتژیک خواند و اضافه کرد: ایالات متحده امریکا، امروز ابرقدرتی برجای مانده از رژیم کهن چیره بر جهان، یعنی نظم دوقطبی است. در آن نظم کهن، آمریکا برای کاستن از مخاطرات خود، از دهه ۱۹۷۰ به بعد تلاش کرد وابستگی خود به انرژی دیگر کشورها را کاهش دهد. بنابراین برای کشوری که خود به صادرکننده مهم نفت بدل شده و میتواند با تاثیرگذاری بر بازار جهانی از طریق سرکوب اوپک و مدیریت عرضه سایر تولیدکنندگان، قیمت نفت را در حدودی نگه دارد که استخراج نفت شِیل (استخراج از لایههای شنی و ماسهای) برایش به صرفه باشد، امروز نفت خاورمیانه دیگر یک کالای استراتژیک نیست.
مطهرنیا گفت: امریکا هم به زمستان سرد میاندیشد اما نه مانند ایران. آنان از این فرصت استفاده میکنند تا به اروپا نشان دهند بدون حمایت و پشتیبانی این کشور، نمیتوانند از مصاف با قدرتهای شرقی پیروز بیرون بیایند.
او ادامه داد: در نتیجه بحران اوکراین، عقاب آمریکایی بالهایش را بیشتر گشود، همگرایی اروپا و آمریکا بیشتر شد، روسیه به انزوای بیشتر رفت و ایران در گوشه رینگ قرار گرفت. بنابراین چین هم متوجه شد نمیتواند تمام پل پیروزی از شرق به غرب را از تهران رسم کند و بالش را به سوی عربستان و کشورهای عربی کج کرد.
مطهرنیا سرمایهداری جهانی را طراح بازی قدرت معرفی کرد و با اشاره به ضعف ادراکی نظام کارشناسی کشور از بازیهای قطبهای گوناگون قدرت و بر هم کنش آنان بر یکدیگر در جهان امروز گفت: اگر عمق تحولات جهانی را درک نکنیم و در سطوح پایین منازعات قدرت خود را درگیر کنیم، تنها به قطاری برای حمل منافع آنان تبدیل میشویم بدون هیچ دستاوردی.
او برجام را یک فرصت از دست رفته دانست و گفت: دولت اوباما قصد داشت از طریق برنامه هستهای، ایران را به یک بازیگر عادی در نظام بینالملل تبدیل کند اما در همان آغاز با مانع تهران مواجه شد. هدف اوباما از ارسال نامه به رهبری نظام این بود که ایران پای میز مذاکره بیاید و به عنوان کشوری مخالف آمریکا، نظم حاکم بر روابط بینالمللی را بپذیرد. ما بر اساس نیاز داخلی، نرمش قهرمانانه نشان دادیم اما حاضر نشدیم مذاکره را یک قدم از مسائل هستهای فراتر ببریم و بنابراین به نظر من اگر دولت اوباما هم ادامه مییافت یا خانم کلینتون میتوانست دولت تشکیل دهد، باز هم نتیجه خیلی تفاوتی با تصمیم دولت ترامپ نداشت. یعنی آمریکاییها با برنامه مشخص از برجام خارج شدند.
این کارشناس دیپلماسی به شعارهای اقتصادی دولت سیزدهم اشاره کرد و گفت: کشور در یک بحران تصمیمگیری گرفتار آمده است چون در دوره مطلوبترین دولت پس از جنگ و در حالیکه شعارهایی از دستاوردهای روی کار آمدن دولت انقلابی داده میشد، در دولتی که پشتیبانی فکریاش را مراکز تدوین گفتمان انقلابی مانند دانشگاه امام صادق و مدیرانش را ستاد اجرایی فرمان امام تامین میکنند، مردم انتظار دارند به تدریج آثار وعدههای داده شده مانند ساخت هواپیما یا مسکن، ساخت خودروهای ارزان قابل رقابت با بهترین نمونههای خارجی، کنترل تورم و ایجاد شغل و… خود را نشان دهد.
مطهرنیا ادامه داد: در واقع این وعدهها دولت را ناچار به رفتن پای میز مذاکره میکند اما مجبور خواهد شد به دستاوردهایی بسنده کند بسیار کمتر از برجام.
او در پایان هشدار داد: اگر تصور بر این است که گفتمان انقلابی میتواند به سمت گشایش در فضای خارجی و انسداد در فضای سیاسی داخلی برود، موجبات زلزله سیاسی در درون کشور را فراهم خواهد کرد.