شاعر، منتقد و جامعه شناس ایلامی با نگاهی به آثار مجسمه سازی شکرالله شیرخانی، عنوان کرد: در هویت چهل‌تکه‌ی شهر ایلام، تکه‌های زیبایی وجود دارد که حاصل اعتماد مدیران شهری به هنرمندان‌اند.

دکتر بهروز سپیدنامه در این خصوص عنوان کرد: امروزه شهر تنها به عنوان یک زیست‌گاه و قلمرو مکانی در نظر گرفته نمی‌شود. مطالعات فرهنگی جدید، شهر را به عنوان متنی تعریف می‌کند که هر روز با قدم‌های خویش آن را می‌خوانیم و مرور می‌کنیم. «میشل دوسرتو» در مقاله‌ی زیبای «قدم زدن در شهر» از طبقه صد و دهم برج تجارت جهانی به «منهتن» می‌نگرد و خیابان وال استریت، پارک مرکزی و محله هارلم را خطابه وار (Rhetoric) و شاعرانه مرور می‌کند. مطالعات دکتر عباس کاظمی در خصوص خیابان ولی‌عصر تهران و کافی‌شاپ‌ها و پاساژها، دکتر احمد محمدپور در باره بازار سنندج و دکتر آرش حیدری در خصوص خیابان مولوی تهران و مواردی دیگر، نمونه‌ای از مطالعه‌ی شاعرانه‌ی شهر است. 

او گفت: در خوانش جدید از شهر، با رویکردی هرمنوتیکی باید به تأویل شهر پرداخت. شهر، متنی است سرشار از دلالت‌های معنایی. لبریز از دال‌هایی که بر مدلول‌های متنوعی اشاره دارند. شهر حوزه‌ی گفتمانی است که باید به مفصل‌بندی عناصر آن توجه نمود. شهر متنی است که محورهای جانشینی و هم‌نشینی و به‌گزینی عناصر، آن را زیبا می‌سازند. نظیر شعری که توسط شاعری توانا سروده شود. چنین متنی به برساخت هویتی معین منجر می‌شود.

ایلام، شهری است با «هویت بریکولاژ» و «چهل تکه». چنین هویتی، برایند اجتماع عناصر متعددی است که هر کدام از آن‌ها دارای هویتی خاص‌اند که نه بومی‌اند و نه ملی. در میان انبوه این تکه‌های ناهمگون، تکه‌های همگونی نیز یافت می‌شوند که دارای هویت‌اند.

جامعه شناس ایلامی خاطرنشان کرد: کج‌سلیقگی مدیران شهری در انتخاب و چینش نشانه‌ها و مبلمان شهری و احساس استغنا از مشورت با خردجمعی و اهل فن، شهر ایلام را به گونه‌ی شعری سروده‌اند که سرشار از ایرادات وزنی و محتوایی است. شعری که هر روز با قدم‌ها و چشم‌های خود آن را مرور می‌کنیم و بی‌قواره‌گی آن بر روحمان خراش می‌کشد. در این شعر ناموزون با سطرهایی نیز مواجهیم که برجسته‌اند و بدقواره‌گی سایر ابیات را بیشتر به چشم می‌آورند.

سپیدنامه یادآور شد: در هویت چهل‌تکه‌ی شهر ایلام، تکه‌های زیبایی هستند که حاصل اعتماد مدیران شهری به هنرمندان‌اند و در میان این مدیران، بی انصافی است که نامی از مهندس حبیب الله منصورپور و دکتر طالب صادقیان (شهردارهای سابق ایلام) به میان نیاوریم. نمونه‌ی این اعتماد را می‌توان در آثاری مشاهده نمود که هنرمند برجسته و خلاّق ایلامی، استاد شکرالله شیرخانی در قالب تندیس و سردیس آفریده و به هویت‌بخشی شهر ایلام یاری رسانده‌ است.

این پژوهشگر ایلامی ادامه داد: مجسمه‌های استاد شیرخانی به برساخت هویت ملی و قومی محلی شهر ایلام منجر شده است. مجسمه‌هایی نظیر خیام، مادر، دختر ایلامی ، استاد ولی‌محمد امیدی، استاد غلامرضا ارکوازی نمونه‌هایی از برساخت هویت‌های یاد شده‌اند. 

وی افزود: هویت را معمولاً با دو شاخص «وابستگی» و «دلبستگی» تعریف می‌کنند. هنگامی که برای توسعه و عمران شهری، مجسمه‌ی مادر ایلامی را از میدان مادر برداشتند، موج گسترده‌ای از اعتراضات، فضای مجازی را مالامال از خویش ساخت و این خیزش توده‌ای، بیانگر تعلق و تعهد مردم ایلام به نشانگان قومی- محلی و تجلی هویت بود. 

عضو هیئت علمی دانشگاه ایلام تاکید کرد: شکرالله شیرخانی توانست با تعریف زمان و مکان در آثار خویش، ایلام را نشانه‌گذاری نماید. امروزه اگر کسی در کنار مجسمه‌ی مادر یا دختر ایلامی عکس بیندازد، مشخص است که در کجای این جهان پهناور ایستاده است. اما اگر در کنار اِلمان میدان دانش یا مخابرات و نظایر آن عکس بیندازد و در فضای مجازی منتشر کند، برای مخاطب غیر ایلامی، مشخص نیست که در کجای این جهان پهناور ایستاده است .

سپیدنامه گفت: استاد شیرخانی توانست که نشانه‌های هنری را جایگزین یا حداقل معادل نشانه‌های طبیعیی نماید که معرف ایلام‌اند. پیش‌تر از این، ایلام را فقط با کوه قلاقیران می‌شناختند اما امروزه می‌توان آن را با مجسمه‌ی مادر یا دختر کُرد و مجسمه‌ی سایر مفاخرش شناخت.

وی خاطرنشان کرد: حشر و نشر شکرالله شیرخانی با ادبیات و درون‌فهمی‌های دقیق و باریک بینانه‌اش از شعر قله‌هایی چون مولوی و حافظ سبب شده تا با سنگ و مصالح بی‌جان شعر بسراید و با زدودن اضافات سنگ‌ها و بتن‌ها، زیبایی‌ها را از بند آزاد ساخته و منتشر نماید تا در قدم زدن‌هایمان در شهر با سطرهایی مواجه شویم که چشم‌نوازند.

سپیدنامه تصریح کرد: آثار استاد شیرخانی دارای کارکرد ایجابی و سلبی‌اند. از یک‌سو به بازتولید زیبایی شهر کمک می‌کنند و از سویی دیگر، بدقواره‌گی سایر عناصر ناهمگون را برجسته می‌سازند. ضمن آرزوی موفقیت و سربلندی برای این هنرمند عزیز، امیدواریم شاهد روزی باشیم که ایلام را با هویتی منسجم و در خور بیابیم و این امر میسر نمی‌شود جز با اعتماد مدیران شهری به هنرمندان و اندیشمندان.