بنام خدا
متن دردنوشتهای چند روزیست که در فضای مجازی دست بدست میشود. ایراندختی، شرح سبعیت و پلشتی اجرای شلاق (به جهت نداشتن روسری) را بر قلم جاری کرده است.
شرم دارم که سر خود را بالا بگیرم و به عنوان یک بانوی محجبه در جامعهای به نام اسلام این رفتارهای دور از شان اسلام و انسانیت را تحمل کنم.
شما را چه میشود آآآی قاضیان و مجریان به اصطلاح امر به معروف!!! چرا ضربات شلاقتان بر پیکر اختلاسگران فرود نمیآید؟! چرا ضربات شلاقتان بر دزدان و دروغگویان فرود نمیآید!؟ چرا ضربات شلاقتان بر پیکر غارتگران دین و دنیای مردم فرود نمیآید!؟ غارتگرانی که با دلق و تسبیح و مهر بر پیشانی و یقه بستههایی که با عملکرد سیاهشان به نام دین همه اعتقادات مردم را به یغما بردند.
آنان که هر روز به نحوی با دین مقابله میکنند و هر روز ضربهای جدید بر پیکر نحیف اسلام فرود می آورند. همانان که همه هدف و همتشان را صرف انهدام اسلام میکنند.
من به عنوان یک بانوی محجبه که سالیان متمادی برای شکلگیری و حفظ این نظام تلاش کرده، اکنون در پیشگاه خداوند و زنان و دختران سرزمینم شرمندهام. اکنون چگونه در جامعه سر بلند کنم در حالی که گزمهگان دختران جامعه مرا بر تخت میبندند و بر پیکر نحیفشان شلاق میزنند. باید از این غصه دق کرد. باید از شرمساری سر فرو افکند و بر حال و روز این ملک و ملت خون گریست.
به راستی در ۱۷ دی ۵۶ به دنبال چه اهدافی بودیم و انقلاب کردیم و امروز در کجا ایستادهایم. کجایند جوانان پاک و معتقد ۵۷!؟ کجاست آن جانهای آکنده از عشق و محبت به قرآن!؟ چه شد آن آرمانهای بلند نسل ۵۷!؟ چه کردید با این مردم!؟ چه آوردید بر سر این ملت!؟
اکنون من، یکی از زنان محجبه ایران، خواهر شهید و جانباز، از خانوادهای روحانی و معتقد به حجاب اختیاری، از همه زنان سرزمینم عذر خواهی میکنم که نتوانستیم وعدههایی که دادیم عملی کنیم، امیدوارم که روزی دیگر همچون گذشته زنان ایرانی با هر پوششی در کنار هم دست دردست هم برای ساختن ایرانی آباد و آزاد از قید و بند اسلام دروغین دوباره متحد شویم.
طاهره قابل
۱۷ دیماه ۱۴۰۲
تلگرام مهدی نصیری