
از فاطمیون تا اخراج اجباری؛ جمهوری اسلامی چگونه مهاجران افغان را قربانی میکند؟
در پی تنشهای نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، آنچه در رسانهها برجسته شد، تبادل آتش، تلفات نظامی و پیامدهای ژئوپولیتیکی این بحران ۱۲ روزه بود. اما در سایه این بحرانها، سرکوبی خاموش و هدفمند در داخل ایران جریان یافت؛ سرکوبی که این بار نه متوجه فعالان سیاسی داخلی، بلکه متوجه مهاجران افغان شد ـ پناهجویانی که سالهاست از جنگ، فقر و بنیادگرایی مذهبی گریختهاند و در ایران بهدنبال امنیت و زندگی بهتر آمدهاند.
جمهوری اسلامی در هفتههای اخیر، با اتکا به اتهاماتی نظیر «جاسوسی»، شمار قابلتوجهی از مهاجران افغان را بازداشت و شماری از آنان را به اعدام محکوم کرده است. این رویکرد سرکوبگرانه نهتنها نشانی از عدالت و امنیت ندارد، بلکه ابزاری سیاسی برای انتقال فشارهای اجتماعی و انحراف افکار عمومی از بحرانهای داخلی است.
🔻 تناقض آشکار: از بسیج افغانیها در جنگهای منطقه تا اخراج خانوادههایشان
در حالی که امروز جمهوری اسلامی، مهاجران افغان را تهدیدی امنیتی معرفی میکند، همین حکومت سالهاست از همان جامعه برای تشکیل لشکر فاطمیون استفاده کرده است. نوجوانان و جوانان افغان با وعده اقامت، حقوق و آیندهای روشنتر، به جبهههای سوریه و عراق فرستاده شدند؛ بسیاری از آنان بازنگشتند، و خانوادههایشان نیز هرگز وعدههایی چون شهروندی و حمایت را ندیدند.
اکنون همان حکومتی که افغانها را ابزار پروژههای ژئوپولیتیکی خود کرده بود، به بهانههایی مبهم، اقدام به بازداشت گسترده و اخراج اجباری خانوادههای پناهجو میکند.

🔻 بازگشت به جهنم: اخراج به کشوری تحت سلطه طالبان
بازگرداندن مهاجران به افغانستان امروز، بازگشت به کشوری است که طالبان در آن قدرت را بهزور اسلحه در دست دارد؛ کشوری که در آن دختران از تحصیل منع شدهاند، زنان از زندگی عمومی حذف شدهاند و اجرای خشونتبار حدود و شلاق در ملأ عام، تنها بخشی از واقعیت هرروزه مردم است.
آیا جمهوری اسلامی با آگاهی کامل از این وضعیت، مهاجران را به مرزهای مرگ میفرستد؟ پاسخ، متأسفانه مثبت است. آنهم در زمانی که حتی جامعه بینالمللی نیز نسبت به وضعیت زنان و اقلیتها در افغانستان ابراز نگرانی کرده است.
🔻 دوگانهی زنستیزی و مهاجرستیزی
سرکوب زنان در داخل ایران و مهاجران افغان در سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی، دو روی یک سکهاند: نفرت از حق انتخاب، حق آزادی و حق کرامت انسانی.
وقتی صدای زنان معترض در ایران با طناب دار خاموش میشود، و همزمان مادران مهاجر افغان در برابر خطر اخراج و اعدام قرار میگیرند، این پیام واضح است: جمهوری اسلامی نه به زن، نه به مهاجر، نه به انسان، اعتقادی ندارد.
✊ دعوت به اقدام:
ما به عنوان جامعهای متعهد به کرامت انسانی، باید در برابر این روند خطرناک بایستیم.
همدردی کافی نیست. افشاگری، مستندسازی، و فشار بینالمللی علیه این اقدامات ضروری است.
- مهاجرت جرم نیست.
- زن بودن جرم نیست.
- افغان بودن جرم نیست.
آنچه باید محاکمه شود، نظامی است که با خون کودکان و اشک مادران، مشروعیت میخرد.
