
گیلا گملیل حامی اصلی رضا پهلوی در دولت اسرائیل. هاآرتص پرسیده است: بر چه اساسی فرض شده که او نماینده مردم ایران است؟ اعتبار: طراحی: ناداو گازیت. عکسها: جوئل ساگت/AFP و نوام روکین-فنتون
تحقیقی مشترک از هاآرتص و دِمارکر (TheMarker) نشان میدهد شبکهای سازمانیافته و فارسیزبان، مستقر در اسرائیل و با تأمین مالی غیرمستقیم دولتی، در ماههای گذشته کارزاری گسترده برای تقویت چهرهی رضا پهلوی و بازنمایی مطالبهی «بازگشت سلطنت» در رسانههای اجتماعی پیش برده است. همزمان، مؤسسهی دانشگاهی سیتیزنلب (Citizen Lab، دانشگاه تورنتو) شبکهای مجزا اما همسو را مستند کرده که با حسابهای جعلی و محتوای تولیدشده با هوش مصنوعی، روایتهایی پرو-اسرائیلی را به زبان فارسی پمپاژ کرده و حتی در زمان حملهی هوایی اسرائیل به زندان اوین، ویدئوهای جعلی و «خبر»های آماده را از پیش هماهنگ و منتشر کرده است.
تحقیق مشترکِ روزنامههای هاآرتص و د مارکر نشان میدهد شبکهای سازمانیافته و فارسیزبان که در اسرائیل مستقر است و از طریق منابع غیرمستقیم عمومی پشتیبانی مالی میشود، کارزاری دیجیتال برای تقویت تصویر عمومی رضا پهلوی و برجستهسازی ایده بازگرداندن سلطنت در ایران بهپیش برده است.
این شبکه با استفاده از حسابهای جعلی در پلتفرمهایی مانند ایکس و اینستاگرام و بهکارگیری ابزارهای هوش مصنوعی برای تولید و توزیع پیام، محتوایی هماهنگ منتشر کرده و همزمان پستها و مواضع گیلا گملیئل، وزیر عضو حزب لیکود و از نزدیکان پهلوی در اسرائیل، را نیز تقویت کرده است. چند منبع آگاه که بهطور مستقیم در پروژه مشارکت داشتهاند میگویند گردانندگان کمپین، فارسیزبانان بومی را بهکار گرفتند و به آنها مأموریت دادند تا با «آواتارها» یا هویتهای جعلیِ شبیه شهروندان ایرانی، پیامهای سلطنتخواهانه را پمپاژ کنند و بازنشر سازمانیافته انجام دهند. به گفته دو منبع، بخشی از فشارها برای برجستهسازی پیامهای گملیئل – در حالی که بودجه پروژه غیرمستقیم از منابع عمومی تأمین میشد – برای برخی عوامل محل ناخشنودی بوده است.
زمینه سیاسی این عملیات به سفر رسمی رضا پهلوی به اسرائیل در اوایل ۲۰۲۳ بازمیگردد؛ سفری که میزبان آن گیلا گملیئل بود و در رسانههای اسرائیلی بهعنوان نشانهای از فقدان خصومت میان «مردم ایران و اسرائیل» در برابر تقابل دولتها توصیف شد. پهلوی که خود را حامل پیامهای صلح، دموکراسی و حقوق بشر معرفی میکند، در نشست خبری کنار گملیئل تأکید داشت که جنبشهای موفق تغییر، بدون حمایت بینالمللی به نتیجه نرسیدهاند و برای سنجش واکنشها خبرنگاران را به شبکههای اجتماعی ارجاع داد. همین تأکید امروز در پرتو یافتههای جدید اهمیت مضاعف یافته است، زیرا قسمتهایی از همان فضای شبکههای اجتماعی طبق این تحقیق، با کارزارهای سازمانیافته و غیرشفاف دستکاری شده است.
به موازات این افشاگری، آزمایشگاه پژوهشی سیتیزنلب دانشگاه تورنتو نیز در گزارشی جداگانه اما همزمان، شبکهای دیگر اما همسو به زبان فارسی را مستند کرده است. این شبکه شامل دهها حساب غیر اصیل است که بسیاری از تصاویر پروفایلشان با هوش مصنوعی ساخته شده و فعالیتشان از ۲۰۲۳ آغاز و اوایل ۲۰۲۵ شدت گرفته است. به ارزیابی سیتیزنلب، نشانههایی از همزمانی فعالیت این شبکه با عملیاتهای نظامی اسرائیل دیده میشود؛ از جمله در روز حمله هوایی اسرائیل به زندان اوین تهران در ژوئن ۲۰۲۵ که حسابهای شبکه پیش از رسانههای ایرانی از «انفجارها» خبر دادند و دقایقی بعد ویدئویی منتشر کردند که ظاهراً صحنه انفجار را نشان میداد و بعداً روشن شد جعلی بوده است. پژوهشگران با استناد به زمانبندی انتشار این محتوا و آمادگی قبلی برای تولید و توزیع آن، نتیجه گرفتهاند که این عملیات یا توسط دولت اسرائیل یا پیمانکارانی از جانب آن هدایت شده است.
منابعی که با هاآرتص و دمارکر گفتوگو کردهاند، میگویند شبکهای که برای تقویت چهره پهلوی کار میکرد، از ۲۰۲۲ به بعد – همزمان با اوج اعتراضات «حجاب» در ایران – انبوهی حساب کاربری ساخت و موج دوم حسابها در ژوئن ۲۰۲۵ و همزمان با نبرد ۱۲روزه هوایی ایران و اسرائیل بهصورت خوشهای فعال شد. این حسابها با هشتگهایی مانند #KingRezaPahlavi پیامها را بالا میکشیدند، بیانیهها و ویدئوهای تبلیغاتی را بازنشر میکردند و همزمان پستهای گیلا گملیئل را که درباره تغییر رژیم در ایران مینوشت، تقویت میکردند. در یکی از نمونههای پر بازدید، ویدئویی تولیدشده با هوش مصنوعی با عنوان «سال آینده در تهرانِ آزاد» منتشر شد که در آن نتانیاهو، همسرش، گملیئل و شریکش در کنار رضا پهلوی و همسرش در خیابانهای تهران قدم میزنند. پژوهشگران میگویند بخش مهمی از بازدید این ویدئو غیرارگانیک بوده و شبکهای از کاربران بهطور اختصاصی محتوای مرتبط با ایران را تقویت میکرده است.
گزارش سیتیزنلب نیز علاوهبر ماجرای اوین به موارد دیگری اشاره میکند: تولید و انتشار ویدئوهای طنز سیاه و تحقیرآمیز با جایگزینکردن چهره رهبر ایران در صحنه معروف فیلم «سقوط»، اسکرینشات جعلی از «خبر» منتسب به بیبیسی فارسی درباره فرار مقامات ارشد، و حتی دیپفیک یک خواننده ایرانی با ترانه اعتراضی. این شبکه با صفحهای محوری در ایکس با نام @TelAviv_Tehran پیوند دارد که تولیدکننده و توزیعکننده ویدئوهای انحصاری AI بوده و همان حسابهای غیر اصیل آن را بالا میکشیدهاند. بهگفته سیتیزنلب، این حسابها همچنین کوشیدهاند بر موج اعتراضهای واقعی سوار شوند؛ از تشویق به حضور مقابل اوین با شعار «آزادکردن بستگان» تا همصدایی با فراخوانهای «مرگ بر دیکتاتور» روی بالکنها و استفاده از هشتگهای اعتراضی موجود. بررسیها همچنین نشان میدهد شماری از این حسابها به کانالها و گروههای تلگرامی درباره بحران آب، فساد و ناکارآمدی زیرساختی و گروههای زنانه پیوند داشتهاند که با هویتسازی جعلی از زنان، آنان را به «بازگویی امن» تجربهها دعوت میکردهاند.
در بُعد سیاسی ماجرا، رازی زیمت، پژوهشگر مؤسسه مطالعات امنیت ملی تلآویو، هشدار میدهد که اگرچه بسیاری از ایرانیان از وضع موجود ناراضیاند و خواهان تغییرند، اما آرزوی غالب، زندگی عادی است و بازگشت سلطنت در اولویت افکار عمومی نیست. او همسویی علنی با پهلوی را اشتباه میداند، زیرا روایت رسمی تهران را تقویت میکند که اسرائیل و آمریکا میخواهند ایران را به سلطنت وابسته بازگردانند. بهگفته او حتی اگر رابطهای با پهلوی برقرار میشود، انجام علنی آن عجیب است و بیشتر رنگوبوی روابطعمومی دارد تا دیپلماسی واقعی.
در سطح اجرایی، منابع هاآرتص و دمارکر میگویند بخشی از خدمات این عملیاتها به پیمانکاران خصوصی سفارش داده شده که ممکن است فراتر از دولت اسرائیل به دیگر مشتریان هم خدمت دهند، اما وقتی تأمین مالی غیرمستقیم از منابع عمومی است و کارزار بهصورت موازی پیامهای یک وزیر شاغل را برجسته میکند، مرزهای حرفهای و اخلاقی مخدوش میشود. سیتیزنلب نیز یادآور میشود که هرچند عملیات نفوذ در رژیمهای اقتدارگرا رایج است، بهکارگیری همین ابزارها توسط حکومتهای دموکراتیک هزینههای سنگینی برای اعتماد عمومی دارد و نسبتدادن قطعی چنین عملیاتهایی معمولاً به دادههایی نیاز دارد که در اختیار پلتفرمهاست.
جمعبندی این پرونده تصویری فشرده از لایه فارسیزبانِ جنگ نفوذ میان ایران و اسرائیل بهدست میدهد: یکسو شبکهای که تلاش میکند با حسابهای جعلی و محتوای تولیدی، محبوبیت سلطنت و رضا پهلوی را بهصورت موج مردمی بازنمایی کند و سوی دیگر شبکهای که همزمان با عملیاتهای میدانی، با ویدئوهای AI و خبرسازی، روایتهای مطلوب را در لحظه تولید و پخش میکند. تأکید رضا پهلوی بر «داوری شبکههای اجتماعی» درباره سفرش به اسرائیل در چنین زمینهای، معنایی دوگانه یافته است؛ زیرا همان میدان به شهادت این تحقیقات، از بیرون دستکاری و مدیریت شده است. اگر قرار باشد هر راهحل سیاسی برای آینده ایران بر اعتماد عمومی بنا شود، میدانی که با آواتارها، دیپفیکها و پمپاژ هماهنگ روایتها آشفته شده، پیش از هر چیز اعتماد را میفرساید و تصویر بازیگران را بهعنوان بازتاب واقعی افکار عمومی مخدوش میکند.
