در سال ۲۰۲۰ رویدادهای بسیار مهم و تعیین کنندهای در سطح جهان و منطقه روی داد که هر یک از این رویدادها بر مناسبات و معادلات جهان و منطقه تاثیرگذار بود. شیوع بیماری کرونا، اعتراضات مردمی در همهی نقاط جهان، عمیق گشتن جنگ جهانی سوم در خاورمیانه و گسترش ابعاد آن تنها بخشی از این رخدادهاست. در یکسال گذشته حملات همه جانبهای علیه جنبش آزادی خلق کورد صورت گرفت که محصول تبانی و همکاری نیروهای منطقه و فرامنطقه و برخی دیگر از جریانهای کورد خائن صورت گرفت. با توجه به اهمیت واکاوی رویدادهای یک سال گذشته، هیئت تحریریهی آلترناتیو مصاحبهای اختصاصی با رفیق سیامند معینی، ریاست مشترک پژاک انجام داده که به شرح ذیل است
آلترناتیو: جنگ جهانی سوم با کانون خاورمیانه در چه مرحله و فازی قرار دارد؟ کوردها در کجای معادلات و توازنات این جنگها قرار دارند؟
سیامند معینی: قبل از هر چیز باید اذعان داشت که جنگی همه جانبه و ویرانگر در خاورمیانه در جریان است و ویرانی، آوارگی و تخریبات فراوانی بهدنبال داشته است و سالهای مدیدی لازم است که این ویرانی چه از لحاظ مادی و ساختاری این منطقه و چه از لحاظ معنوی جبران گردد. متاسفانه جغرافیای کوردستان در مرکز این جنگها قرار دارد و بالطبع آتش جنگ خانمانسوز دامن مردم کورد را هم گرفته و زیانهای خود را بجا گذاشته است. آکتور و نیروهای هژمونیک و جهانی زیادی در این جنگ دخیل هستند، به شکلی جنگهای نیابتی توانسته جای خود را به جنگهای کلاسیک داده و این نوع جنگها خیلی بیرحمانه مردم عادی را مورد هجوم قرار میدهد و زیانهای جبرانناپذیری را بر جای خواهد گذاشت.
کوردها از فاکتور بودن گذار نمودهاند و خود خواستار تعیین سرنوشت خود هستند. این شرایطی که در منطقه پیش آمده، امکان خوبی برای کوردها فراهم نموده که به سوی آزادی و دموکراسی قدم بگذارند، به شرطی که خوانش درستی از این مرحلهی گذار داشته باشند و در عمل، راه صحیحی را انتخاب نمایند. دوران لوزان دیگر به سر آمده و دوران نوین، انتخاب نوینی را برای خلق کورد در منطقه فراهم نموده است که خلقمان با خوانش نوین راه آزادی خود را بیابند. کوردها امروز عامل اصلی و تعیین کننده در تغییرات منطقه هستند. هر نیرویی که با کوردها در ائتلاف باشد، برنده زورآزمایی در منطقه خواهد بود.
آلترناتیو: با توجه به تشدید جنگ در خاورمیانه و روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا، سیر روند تحولات سیاسی و منطقهای چگونه خواهد بود؟
سیامند معینی: سیاست نئولیبرالیسم در منطقه مشخص شده و لاجرم مجبور است با تغییراتی که به سبب زورآزمایی آزادیخواهی پیش آمده، خود را تطبیق بدهد. سیاست آمریکا برای تغییرات در منطقه جوانب مختلفی دارد و بر اساس رویدادها، گزینههای مختلفی را جایگزین میکند، لذا تغییر افراد و گرایشات جداگانه در سیاست کلی تاثیر زیادی نخواهد نمود، ممکن است در برخی از تصمیمات تاکتیکی و مقطعی موثر واقع شود. سیر تحولات بهسوی تغییراتی در منطقه رقم خواهد خورد و این تغییرات ممکن است چند دهه دوام داشته باشد.
آلترناتیو: این انتخاب چه تاثیری بر رفتار ایران، ترکیه و همقطاران کورد آنان خواهد داشت؟
سیامند معینی: سیاستگذاری و دیپلماسی ایران در این دهه اخیر دچار شکست و عقبگردی فاحش شده و در همه زمینهها مجبور به تحمل ضرباتی شده است. در مسئله برجام ایران به کلی حساب خود را بر حمایت اروپا و روسیه قرار داده بود ولی دیدیم که اروپا و روسیه در برابر قاطعیت آمریکا جرات ادامه این حمایت را نداشتند و پشت ایران را خالی کردند، و نتیجه تحریماتی کمر شکننده بر ایران تحمیل شد. ایران خود را در تنگنا میبیند و در نهایت مجبور به دادن امتیازاتی به آمریکا خواهد بود و مرحله بعدی بستگی به سیاست گلوبال آمریکا دارد که برای جغرافیای ایران چه برنامههایی گذاشتهاند. سیاست داخلی ایران پس از تحریمهای اقتصادی آمریکا بر ایران، روندی منفی داشته و حاکمان ایران میخواهند خود را به شکلی سازماندهی نمایند که بتوانند در صورت توافقاتی با آمریکا به گونهای این سیستم ولایتی را حفظ کنند. به نظر من حاکمیت بعد از سال جدید میلادی و ارزیابی سیاست دمکراتها و جو بایدن، سیاست میلیتاریستی خود را تشدید نماید و سعی در یکدستسازی حاکمیت و مجلس نماید و انتخابات سال آینده را بر اساس قرنطینه و میلیتاریسم در داخل کشور پایهریزی نماید. در سطح خارجی سعی بر نشان دادن نرمش در برابر آمریکا خواهد بود و عملا میخواهد به آنان نشان دهد که مایل به دیدار و مذاکرات هستند و حتی آماده انعطاف و عقبگردی دیگر در مقابل خواستههای آمریکا میباشند و این تغییر سیاست را برای دوام حاکمیت مافیایی خود الذامی میدانند، در نهایت حاکمان ایران عکس جریان رودخانه شنا میکنند و نتیجه آن مجبور بودن به استراحت و ایستادن است.
آلترناتیو: ایران یکی از بازیگران اصلی جنگ جهانی سوم است. با توجه به انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده و بحث از احتمال یکدستسازی قدرت و بر روی کار آمدن یک نظامی، پیش بینی و ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
سیامند معینی: بله، همچنانکه قبلا هم اشاره کردم، ایران سعی در یکدستسازی نیروهای خود دارد و در ادامه سیاست خارجی، با سیاست صادرات مذهب شیعه به منطقه و مداخله در امور کشورهای همسایه دشمنانی را برای خود ایجاد کرده است. نتیجه چنین سیاستی باعث تشکیل ائتلافی میان برخی کشورهای خلیج و اسرائیل علیه ایران گشته و به طور کلی حضور ایران در این مناطق باعث خوشحالی برخی کشورها نیست، و علاوه براین همه میدانید که آمریکا تحریمهای کمرشکنی علیه ایران اجرایی نموده است. مداخلات ایران در سوریه، عراق، یمن و افغانستان، بهطور کلی حساسیت بخشی از آکتورهای منطقهای را برانگیخته و سیاست صدور انقلاب اسلامی به دیگر کشورها، نارضایتیهایی را بدنبال داشته است.
بحران اقتصادی و بی کفایتی در مدیریت کلان کشوری، مردم ایران را به ستوه آورده و آنان را تا مرز انفجار پیش برده است. حاکمیت ایران به خوبی میدانند که مشروعیت وجودی رژیم مدتی است از میان رفته و تنها راهی که به نظر آنان پایداری سیستم باشد همانا ایجاد رعب و وحشت و میلیتاریسم و تروریسم در داخل کشور است، لذا طرح حاکمان سیستم در مرحله کنونی یکدستسازی نهادها و سیستم حاکم بر ایران است. البته آنان در نظر دارند یکی از چهار نظامی مدنظر خود را در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری بر مسند قدرت بنشانند و بدین وسیله حاکمیت جمهوری اسلامی را حفظ کنند؛ همچنین در صورت نبود یا مرگ خامنهای کنترل کشور را از دست ندهند. نکتهای که بایست به آن اشاره کنم این است که حاکمیت دیکتاتور و مافیایی ایران تنها چیزی که در نظر ندارد دمکراسی و آزادی در ایران است که با خوانش آنان به کلی در تضاد است.
آلترناتیو: آیا بر روی کارآمدن جو بایدن راه رهایی ایران از بحرانهای اقتصادی و سیاسی است؟ روابط و تنشهای داخلی در حاکمیت ایران چه سمت و سویی خواهد یافت؟
سیامند معینی: اتمام دو ماه کاری ترامپ و روی کار آمدن جو بایدن نزدیک است و به نظر من سیاست خارجی آمریکا تغییر فاحشی را به خود نخواهد دید و همانا به شکل کلان سیاست خود را پیروی خواهند کرد. ممکن است تغییرات جزئی و تاکتیکی را در جریان کاری مشاهده نماییم ولی نظام ایران برخلاف ادعای برخی تحلیلگران، نمیتواند از بحران اقتصادی موجود رهایی یابد، چون در اصل این بحران از سوءمدیریت سرچشمه میگیرد و فساد در این سیستم نهادینه شده است که زیربنای حاکمیت را سست نموده و موجب بروز اختلافات بارزی در سطح آن شده است. ما به خوبی تنشهای موجود در بطن سیستم را مشاهده میکنیم و هر روز این تنشها و اختلافات در بین آنها عمیقتر خواهد شد و راه برونرفت از این بحران و چالشهای درون سیستم در فضای مافیایی و آلوده رهبریت و حاکمیت مینیمالیزه شده و روزی نه چندان دور به انفجاری عظیم در درون سیستم مبدل خواهد شد. خلقهای ایران دیگر تابش این نوع حکومت مافیایی را ندارند و با انفجار خشم تودهها بساط حاکمیت مافیایی و دیکتاتور و سکتاریست ایران برچیده خواهد شد.
آلترناتیو: نوع سیاست ایران در برابر مسئله کورد، چه پیامدهایی با خود به همراه خواهد داشت؟
سیامند معینی: کوردها امروز یکی از آکتورهای تعیین کننده در خاورمیانه هستند و نیروی ذاتی کوردها میتواند کفهی ترازو را به طرفی بچرخاند. متاسفانه امروز هیچکدام از دولتهای ایران و ترکیه حاضر به مدارا با خلق کورد و خلقهای ایران نیستند و حقوق کوردها و سایر خلقهای ایران را نادیده میگیرند و این امر پاشنه آشیل سیستم دولت- ملت است که خود بخوبی برآن واقفند ولی هیچ اقدامی برای حل این مسئله انجام نمیدهند.
اگر دوران پساجمهوری اسلامی ایران به این مسائل یعنی حقوق خلقها و تعیین سرنوشت آنها نپردازد( همچنان که میدانیم این مسئله ارتباطی مستقیم با دمکراسی آینده ایران دارد) و آن را در نظر نگیرند، خود قربانی سیاست نئولیبرالیسم خواهند شد و کشور را در حالت عقبماندگی نگه خواهند داشت و دیگر خلقهای ایران راه دیگری را نخواهند یافت جز بهدست گرفتن و تعیین سرنوشت خود.
آلترناتیو: در مقابل سیاستهای انکار و سرکوب حاکمیت نظام، نیروهای دمکراتیک چه راهکار و وظایفی دارند؟
سیامند معینی: متاسفانه نیروهایی که به دمکراسی عقیده دارند، تا به حال نتوانستهاند از محدودهی تفکر سکتاریستی خود عبور کنند و به نظر من این بینش از فرهنگ دوران رئال سوسیالیسم سرچشمه میگیرد. نبایست دمکراسی را برای جامعه همچون هدیهای از طرف خویش ببینند، بلکه دمکراسی نه یک پدیدهای ارادهگرایانه باشد بلکه پروسهای اجتماعی- اقتصادی پیچیده و علمی است، که این نیروها باید از قالب خویش بیرون آیند و رئالیته سیاسی و اجتماعی جامعه خود را دریابند و سپس با تولرانس و با بینشی دمکراتیک نه اقتدارگرایانه به روند دمکراسی بنگرند و بستری مناسب برای همکاری بیقید و شرط را برای مبارزه با سیستم دیکتاتوری مهیا نمایند، در غیر این صورت تحمل بینش و نیروهای دیگر را که علیه نظام ایران مبارزه میکنند، تاب نخواهند کرد و این اوضاع به ماندگاری دیکتاتوریت و جمهوری اسلامی ایران کمک خواهد کرد.
به عقیده من در مرحله کنونی پس از رژیم ایران، کنفدرالیسم دمکراتیک گزینهی مناسب چارهیابی در این مرحله است که ایران میتواند در پیش داشته باشد که هر کدام از خلقهای ایران، به شکل خودمدیریتی امور منطقه خود را بر عهده بگیرند و در امور کشوری سهیم باشند، در غیر این صورت با نگرشی شوونیستی، معضلات و چالشهای موجود پردهپوش نخواهد شد و ایران روی آسودگی و آرامش را به خود نخواهد دید.
وظایف نیروهای دمکراتیک در این مرحله نشان دادن تولرانس و درک موضوع میباشد و همبستگی و اتحاد نیروهای دمکراتیک برای آینده ایران امری حیاتی و مهم است. تشکیل یک جبههی متحد نیروهای دمکراتیک، متشکل از همه نیروها و کسانی که به آزادی عقیده دارند، میتواند برای متشکل کردن اعتراضات در آینده به شکل محور مبارزاتی عمل نماید.