بر اساس اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال، پیکر کیانوش سنجری ساعت ۹:۳۰ صبح به وقت ایران در قطعه ۲۵۰ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. طبق این گزارش، نیروهای امنیتی قطعه ۲۵۰ را بسته و به مردم اجازه ورود ندادند.

یک کانال تلگرامی حکومتی به نام «مرصاد مدیا» دو عکس از مزار او را منتشر کرده. سایت بهشت زهرا زمان خاکسپاری پیکر کیانوش را روز ۲۴ آبان ۱۴۰۳ ثبت کرده است.

طبق اعلام قبلی خانواده، قرار بود مراسم خاکسپاری کیانوش سنجری امروز جمعه ساعت ده از مقابل سالن معراج انجام شود، اما خانواده کیانوش زیر فشار نیروهای امنیتی مجبور شدند مراسم خاکسپاری را چند ساعت زودتر و تنها با حضور چند تن از نزدیکان برگزار کنند.

اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال حاکی است شهروندانی که قصد شرکت در مراسم خاکسپاری سنجری را داشتند سعی کردند از مسیرهای دیگر خود را به قطعه ۲۵۰ برسانند، اما ماموران اجازه ورود آن‌ها به محل دفن این زندانی سیاسی پیشین را ندادند.

ماموران امنیتی دست‌کم دو تن از شهروندانی خود را برای حضور در مراسم سنجری به بهشت زهرای تهران رسانده بودند را بازداشت کرده و به مکان نامعلومی منتقل کردند.

بنابر اطلاعات رسیده از منابع مطلع که در نزدیکی محل خاکسپاری سنجری حضور داشته‌اند، ماموران امنیتی تلفن‌های همراه برخی از شهروندان حاضر در محل را بازرسی کرده و به حاضران در آن محل گفته‌ان حق هیچ‌گونه تصویربرداری ندارند.

ماموران امنیتی، همچنین از پلاک خودروهایی حوالی قطعه ۲۵۰ بهشت زهرای تهران در حال تردد بود، عکس‌برداری کرده و تلاش کرده‌اند تا به هر طریق ممکن با ایجاد جو رعب و وحشت، از حضور مردم بر مزار او جلوگیری کنند.

سنجری، شامگاه چهارشنبه ۲۳ آبان در حرکتی اعتراضی به زندگی خود پایان داد.

او روز سه‌شنبه در ایکس نوشته بود اگر تا غروب چهارشنبه فاطمه سپهری، نسرین شاکرمی، توماج صالحی و آرشام رضایی از زندان آزاد نشوند، «در اعتراض به دیکتاتوری خامنه‌ای و شرکایش» به زندگی خود پایان می‌دهد.

به توصیه کارشناسان اگر با کسی یا کسانی روبه‌رو می‌شوید که از جمله‌ها و عبارت‌هایی نشان‌دهنده افسردگی یا تمایل به پایان زندگی استفاده می‌کنند، از آنان بخواهید با پزشک معتمد، نهادهایی که در این زمینه فعالیت می‌کنند یا فردی مورد اعتماد، درباره نگرانی‌هایشان صحبت کنند. اگر به خودکشی فکر می‌کنید در ایران با اورژانس اجتماعی با شماره تلفن ۱۲۳ تماس بگیرید.

مولوی عبدالحمید، روز ۲۵ آبان در خطبه‌های نماز جمعه زاهدان از افزایش خودکشی در ایران ابراز تاسف کرد و گفت: «نباید عملکرد ما به گونه‌ای باشد که بیزاری از دین و زندگی به جایی برسد که افراد دست به خودکشی بزنند.»

سنجری، با وجود پیام‌های زیادی که زیر نوشته‌اش در شبکه ایکس دریافت کرد و این‌که به گفته فعالان داخل ایران، دو تن از پزشکان متخصص و شماری از فعالان سیاسی شناخته‌شده با او در تماس بودند، ساعت ۷ شب تصویری از پل حافظ در تهران منتشر کرد.

او دقایقی بعد ساعت ۷:۲۰ شامگاه چهارشنبه، متنی دیگر در شبکه ایکس خود منتشر کرد و نوشت «الوعده وفا. هیچ کس نباید به خاطر بیان عقایدش زندانی شود. اعتراض حق هر شهروند ایرانی‌ست. زندگی من پس از این توییت به پایان خواهد رسید، اما فراموش نکنیم که ما برای عشق به زندگی جان داده و می‌دهیم، و نه مرگ. آرزومندم روزی ایرانیان بیدار و بر بردگی چیره شوند. پاینده ایران.»

این زندانی سیاسی پیشین، در بیوگرافی شبکه ایکس خود نوشته است «هنوز زنده» است.

محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران، روز ۲۴ آیان درباره مرگ سنجری گفت: «او سابقه چندبار بستری در بیمارستان داشته و به گفته همراهانش، مشکلات روحی و روانی داشته است.»

سنجری سابقه چندین‌بار بازداشت و زندانی شدن در ایران را داشت. او پس از آزادی بارها درباره وضعیت سلامتی، شکنجه‌هایی که بر او اعمال شده بود و آزاری که در بیمارستان روانی امین‌آباد دیده بود اطلاع‌رسانی کرد.

روایت حسین رزاق از خاکسپاری کیانوش سنجری:
از جسد تک‌تک مردم هم می‌ترسند!

امروز از ۸:۴۵ صبح با چند تن از دوستان برای خاکسپاری ‌كيانوش سنجرى⁩ به بهشت زهرا رفتیم اما نامش در میان اجساد غسالخانه نبود. حدس می‌زدیم که سریع و مخفی خاکش کرده‌اند. محوطه بسیار شلوغ بود و احوال‌پرسی عده زیادی از مردم با ما نشان از کثرت جمعیتی داشت که برای تشییع کیانوش آمده بودند.

‏پس از مدتی بی‌خبری از پیکر، به سمت قطعه ۲۵۰ حرکت کردیم شاید آنجا خبری باشد اما به محض حرکت، تازه تعدد ماموران امنیتی مشهود شد که گله به گله هم را خبر می‌کردند. اولین دستور از خودرویی با آرم «فراجا» صادر شد که تیم‌های پراکنده را صدا می‌کرد و با نشان دادن ما می‌خواست «همه بیایند».

‏لحظه به لحظه حلقه نیروهای امنیتی انتظامی، یگان ویژه و لباس شخصی‌های ماسک‌دار گسترده‌تر می‌شد که گویی کریدوری می‌ساختند برای ممانعت از ورود ما به داخل قطعه. در همان فضای ملتهب یکی از دوستانمان هم غیب شد، اما بعد از ۲ ساعت خبر از دستگیری ساعتی و مشایعت‌اش تا سمت ماشینش به شرط خروج داد.

‏با نیشخند به مامورانی که چشم در چشم و قدم به قدم ما را می‌پاییدند و مدام در بیسیم و موبایل می‌پرسیدند «دستور چیست» دنبال مسیری برای ورود به قطعه ۲۵۰ از قطعات اطراف رفتیم اما از سر هر گوری که می‌گذشتیم دو مامور سر برمی‌آورد! چنان که انگار تمام قبرستان را مامور امنیتی کاشته‌اند!

‏ساعت ۱۰ شد که دوستان تازه رسیده‌ای خبر از انتشار تصویر خاکسپاری زودهنگام کیانوش را در سایتی امنیتی دادند! حدس ما درست بود. آنها حتی از جنازه تک تک این مردم هم با تمام رعب‌آفرینی‌ها‌ می‌ترسند.

‏برای شکل نگرفتن تجمع از صبح بسیاری دیگر از مردم را هم به صورت ساعتی دستگیر کرده بودند.

‏آنها مثل همیشه خاکسپاری را سراسیمه انجام داده بودند تا مبادا یکی زیر تابوتِ این رعنای عاشق وطن فریاد مرگ بر دیکتاتور سر دهد و بنیان‌های سست‌شان بلرزد.

‏گرچه مدتهاست دیگر نیازی به هیچ فریادی نیست! همین خوف آنها حتی از جسد تک‌تک مردم بلندترین فریاد و اعتراف است به لخت بودن پادشاه!

ب