گزارش تحلیلی: بحران چندلایه در خاورمیانه – از یمن تا تنگه هرمز

در پی تشدید درگیری‌ها در منطقه و اعلام رسمی یحیی سریع، سخنگوی نظامی جنبش انصارالله یمن، مبنی بر ورود کامل یمن به جنگ و هشدار به کشتی‌ها برای دوری از آب‌های سرزمینی این کشور، چشم‌انداز امنیت دریایی در جنوب دریای سرخ و تنگه باب‌المندب به‌شدت تیره شده است. همزمان، در صورتی که ایران نیز در واکنش به افزایش فشارهای نظامی، تنگه هرمز را مسدود کند، جهان با بحرانی کم‌سابقه در زمینه ترابری انرژی و امنیت بین‌الملل روبه‌رو خواهد شد.

سه سطح بحران:

۱. امنیت انرژی جهانی

تنگه هرمز، که حدود یک‌سوم نفت جهان از آن عبور می‌کند، اگر بسته شود، با توجه به بسته شدن احتمالی باب‌المندب توسط حوثی‌ها، دسترسی دو مسیر استراتژیک انرژی به بازارهای جهانی به‌طور هم‌زمان مختل می‌شود. این اتفاق ممکن است موجب جهش شدید قیمت نفت، رکود در بازارهای بین‌المللی و فشار اقتصادی بر کشورهای واردکننده انرژی شود.

۲. موازنه نظامی – قدرت هوایی اسرائیل و فروپاشی بازدارندگی ایران

در شرایطی که اسرائیل کنترل آسمان ایران را در اختیار گرفته و به‌صورت روزانه مواضع نظامی و زیرساختی جمهوری اسلامی را هدف قرار می‌دهد، و در عین حال ایالات متحده نیز برخی از پایگاه‌های هسته‌ای ایران را منهدم کرده است، جمهوری اسلامی در ضعیف‌ترین وضعیت نظامی چند دهه اخیر خود قرار دارد. کاهش توان بازدارندگی تهران، هم در بعد هوایی و هم در حوزه دفاع موشکی، خطر ورود دیگر بازیگران منطقه‌ای (مانند عربستان، امارات و حتی ترکیه) به درگیری یا بهره‌برداری از خلأ قدرت را افزایش می‌دهد.

۳. امنیت دریایی و اقتصاد جهانی

حملات یمنی‌ها به کشتی‌ها، به‌ویژه کشتی‌های اسرائیلی، آمریکایی یا مرتبط با کشورهای ائتلاف، نشانگر شکل‌گیری نوعی «نبرد دریایی فرسایشی» در دریای سرخ است. اگر این جنگ دریایی با بسته شدن تنگه هرمز همراه شود، جهان با یک سناریوی شبیه به “جنگ انرژی” روبه‌رو خواهد شد که عواقب آن بر کشورهای آسیایی (مانند هند، چین، کره جنوبی و ژاپن) و حتی اروپا بسیار گسترده خواهد بود.

در این سناریو، منطقه با بحرانی تمام‌عیار روبه‌روست که از سطح درگیری‌های نیابتی فراتر رفته و به مرحله برخورد مستقیم قدرت‌ها رسیده است. هم‌زمانی فروپاشی بخشی از توان دفاعی ایران، تشدید اقدامات حوثی‌ها و اختلال در شریان‌های حیاتی انرژی، باعث شکل‌گیری «نظم جدیدی» در خاورمیانه خواهد شد؛ نظمی که شاید برای اولین‌بار در آن، هیچ‌یک از بازیگران اصلی احساس امنیت نداشته باشند.

کشورهای اروپایی و امریکایی چگونه میتوانند با ایران مقابله کنن

در صورت تشدید بحران و بسته شدن تنگه هرمز توسط ایران، کشورهای اروپایی و ایالات متحده چند مسیر و ابزار برای مقابله با ایران در اختیار خواهند داشت. پاسخ آن‌ها می‌تواند از فشار دیپلماتیک تا عملیات نظامی مستقیم متفاوت باشد. در ادامه سناریوهای اصلی و ابزارهای مقابله را به تفکیک شرح می‌دهیم:

۱. فشار نظامی – بازگشت به سیاست “بازدارندگی با قدرت”

الف) عملیات محدود دریایی و هوایی

  • حمله به تأسیسات دریایی ایران (سکوهای موشکی، قایق‌های تندرو سپاه، پایگاه‌های سپاه در بندرعباس و جاسک) با هدف باز کردن تنگه هرمز.
  • استفاده از ناوهای هواپیمابر آمریکا و جنگنده‌های پیشرفته (مانند F-35 و F/A-18) برای حملات دقیق به مواضع کلیدی.

ب) ایجاد ائتلاف بین‌المللی

  • شکل‌گیری ائتلاف دریایی چندملیتی با حضور نیروهای بریتانیا، فرانسه، آلمان، هلند و کشورهای خلیج فارس برای اسکورت نفتکش‌ها و حفاظت از خطوط کشتیرانی.
  • افزایش حضور ناتو در خلیج فارس و اطراف دریای عمان، به‌ویژه از طریق پایگاه‌های آمریکا در بحرین، قطر، کویت و امارات.

۲. جنگ سایبری و اطلاعاتی

  • حملات سایبری به زیرساخت‌های نظامی و انرژی ایران (مانند تکرار حمله استاکس‌نت به سایت‌های غنی‌سازی یا قطع شبکه‌های برق در مناطق حساس).
  • استفاده از جنگ روانی و عملیات اطلاعاتی برای تضعیف هماهنگی سپاه، ایجاد اختلال در فرماندهی و افزایش نارضایتی عمومی.

۳. تحریم‌های فلج‌کننده و مهار اقتصادی

  • اعمال تحریم‌های ثانویه شدیدتر علیه خریداران نفت ایران (حتی چین و هند) برای قطع کامل درآمدهای ارزی.
  • تحریم شرکت‌ها و بانک‌های واسطه که در دور زدن تحریم‌ها به ایران کمک می‌کنند.
  • فشار به کشورهای منطقه برای کاهش همکاری اقتصادی با تهران (مانند عراق، عمان و حتی پاکستان).

۴. مهار سیاسی و منطقه‌ای

  • افزایش حمایت از گروه‌های اپوزیسیون داخلی و خارجی برای تضعیف مشروعیت داخلی نظام.
  • تقویت نیروهای مخالف ایران در سوریه، عراق و لبنان برای افزایش هزینه منطقه‌ای ایران.
  • تشویق و حمایت از ناآرامی‌های داخلی در ایران در پی بحران اقتصادی ناشی از جنگ و تحریم.

۵. راهبرد سیاسی/دیپلماتیک جایگزین: گفت‌وگو از موضع قدرت

  • در صورت محاسبه پرهزینه بودن جنگ مستقیم، غرب ممکن است از سیاست «چماق و هویج» استفاده کند: فشار حداکثری همراه با پیشنهاد مذاکرات محدود با هدف باز کردن تنگه و کاهش تنش.
  • فشار بر چین و روسیه برای وادار کردن ایران به عقب‌نشینی یا میانجی‌گری.

در مجموع، کشورهای غربی ابزارهای گسترده‌ای برای مهار ایران در اختیار دارند، اما هر نوع درگیری مستقیم با ریسک‌های بالا (نفت، اقتصاد جهانی، واکنش‌های غیرقابل پیش‌بینی تهران) همراه است. بنابراین، ترکیبی از فشار نظامی، سایبری، دیپلماتیک و اقتصادی محتمل‌ترین گزینه خواهد بود؛ با این هدف که تهران را به عقب‌نشینی در خلیج فارس وادار کند، بدون آنکه منطقه وارد جنگی تمام‌عیار شود.