پژمان قبادی: شمارش معكوس انقلاب ”ژینا” در سالگرد شهادت وی آغاز شد. طبق آنچه تحلیلگران اجتماعی پیشبینی میكنند، امكان دارد موج بزرگی از نارضایتیها و تظاهرات سراسر ایران را درنوردد.
اولین جانباختهی این انقلاب در سالگرد آن باز هم یك جوان كورد به نام ”حامد باقری” است، وی در واکنشی سیاسیاجتماعی در راستای به حركت درآوردن تودههای در خواب خوش خفته در كرج جان باخت . جوهرهی این انقلاب كه باب طبع بسیاری از مخالفان آن نیست. از سوی قشر كثیری از جامعهی ایرانی درك و توانسته مدل كوردی خود را در جسم ایرانیش وفق دهد. تودههای زنان را علیه دیكتاتوری در معنای كامل آن و نه تنها علیه جمهوری اسلامی متحد كند. جایی كه صدای زنانی چون ”زینب جلالیان” و” آتنا دائمی” و ”سپیده قلیان” دیوارهای بلند اوین و اوینها را درهم میشكند و بلند و رسا میگویند:”ما ایستادهایم و برای آزادی زنان مبارزه میكنیم”. این همان نوید آزادیست كه سرانجام به سرمنزل مقصود خواهد رسید. شاید برای آزادی باید نسیل دیگری را فدا کرد! كسی چه میداند اما مهم”آزادی اندیشه است”. اندیشه زنان ایران به لطف زنان كوردستان اكنون در حال گشودن بال و پر فرای از رنگ و نژاد و دین_ برای آزادی و رهایی است.
این مقوله باز وامدار ویژگی تیپولوژی زنان كورد میباشدكه میتواند همگان را با آغوش باز بپذیرد. به شرط آنكه در بستری دموكراتیک بتوانند همدیگر را تحمل كنند و به حقوق ابتدایی و انسانی یكدیگر احترام بگذارند.
سازماندهی جوانان محلات در سراسر ایران آغاز و در این بین دانشجویان و اتحادیههای جوانان پرشورتر از همیشه آمادهی به خیابان آمدن و به آتش كشیدن جور و جبارانند. در سنندج جوانان انقلابی دست به اقدامی شرافتمندانه زدهاند و در صدد كور كردن دوربینهای امنیتی هستند.
در ایلام و حومه جوانان آمادهی مقابله با هر اقدام خشونتآمیز حكومت هستند.
مهاباد و بوكان خود را برای یاریهرسانی به سقز آماده میكنند كه توسط توپ و تانكهای سپاه میلیتاریزه شده و كرماشان خود را برای یاری سنندج مهیا میسازد. فاكت اتحادی كه در سراسر كوردستان در حال گسترش و ارتقاء است.
مردم به ستوه آمدهی ایران فارق از ملیت و نژاد و جنسیت در حال پیوستن به خیل انقلابیون هستند. این روند به قدری حساب شده و گسترده است كه تمامی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی را به هراس افكنده و بنا به گزارشهای تأیید نشده خامنهای را به قدری مضطرب ساخته كه خواب را از چشمانش ربوده است.
میتوان این آشفتگی را از اقدامهای گسترده دستگاه امنیتی در بازداشت و تهدید و زندانی كردن و ربودن شهروندان در سراسر ایران دریافت.
در این میان خانوادههای شهدای انقلاب” زن. زندگی. آزادی” با هم متحد و علیه حاكمیت ایستادهاند و میخواهند كه این سیستم پاسخگوی اعمال شیطانی و خونریزانهاش باشد.
ریزش در دستگاههای امنیتی و نیروهای سركوبگر جمهوری اسلامی به حدی است كه ناچار شدهاند باج كلانی به قشری از جامعه بدهند و با تطمیع آنان مامورانی را برای نقشههای همیشه نقش برآبشان به نامهای مضحکی چون” حجاب بان” و غیره گرد آورده كه شكی نیست با اولین شوك جدی انقلابیون در هم خواهند شكست.
اما در این بین كه فشار بر مردم ایران بسیار زیاد است و نقاط فعالی چون كوردستان و سیستان و بلوچستان همواره محل واکنشهای سیاسی و اجتماعی منحصر به فرد هستند.
در این بزنگاه عدهای از فعالان به ظاهر سیاسی در خارج از گود، بازی كه همانا ایران باشد با اتكا به تاریخ و تفسیرهایی بسیار نابجا از آن تلاش دارند باز هم انقلاب” زن. زندگی. آزادی” را به حاشیه برده و به نفع خود مصادره سازند.
چیزی كه بسیار جای شگفتی است !
جریانهای سلطنتهطلب و فرشگردیها با استفاده از بازوی رسانهای خود با مثال آوردن از چند وزیر زن در زمان شاه و جایگاه ”فرح دیبا ”در حاكمیت دیكتاتوری پهلوی و همچنین جریان كشف حجاب رضا خان را بن مایه و اساس فلسفهی “زن. زندگی.آزادی” میدانند_ آنچه که کارشناسان جامعه شناسی مدرنیسم به زور سرنیزه ذکرش می کنند_.
در اینجا بر هر روشنفكر آزاداندیش واجب است كه در مقابل این سخنان و تحلیلهای بیهوده بایستد و باز هم برای هزارمین بار و برای گوشهای ناشنوای مركزگرایان تشنه به دیكتاتوری تكرار كند كه این سه واژ” ژن. ژیان. ئازادی” دهههاست كه توسط خلق كورد ابداع، پراکتیزه و به اوج شکوفایی خود رسیده است.
اگر اكنون در سال 1402.ش خلقهای ساكن در ایران به هر دلیلی با تأخیر با این خرد زنانه آشنا میشوند، واقعیت زادگاه و ریشههای تاریخی این تفكر را تغییر نخواهد داد _هرچند موجودیت چند زنی که از لحاظ فیزیک زن و ارای تفکری مردسالارانه در حکومتی دیکتاتور نمیتواند نماد یا نشاندهنده شعار”زن. زندگی.آزادی” باشد. صفوف مبارزان احزاب كورد كه آراسته به زنان آگاه بوده و هست، نتایج شكوفایی این فلسفه در قلب سرزمین آب و آفتاب است.
كسانی كه زن را به عنوان ”اینانا”باز شناخته و از گورش بیرون كشیدند تا تیپولوژی ”ژن كورد” به معنی زن كورد را بر اساس آن معیارها ساخته و پرداخته کرده اند هم اكنون زنده و در میدان مبارزه جانفشانی میكنند.
خالقان این اندیشهی ناب فرزندان زاگرس و کوهستان قندیل هستند کە همواره به آن وفادار و آنهم در بزنگاههایی كه وفاداری كالایی نایاب خواهد بود.
اما چرا این چنین سخنانی از سوی تحلیلگران تاریخ مصرف گذشتهی رسانهای منتشر میشود و اساسا به دنبال چه هستند؟
حقیقت آن است كه دستگاه پروپاگاندا و پر زرق و برق سلطنت پس از آنكه سفرهای دورهای به اروپا و اسرائیل را به پایان رساند و نتایج اتحاد و سمینارهایش تنها در حد چند عكس یادگاری باقی ماند و هیچوقت به عملی ختم نشد، خود را خسته و درمانده یافت.
اتحادیهی اروپا، تروریستهای جمهوری اسلامی را با كمال احترام تحویل داد و در مقابل با دریافت مقداری پول و رشوه و كمی نفت دهانشان را برای همیشه به روی آنچه در ایران گذشت، بسته نگاه داشت. آمریكا كه همواره در حال شاخ و شانه كشیدن برای جمهوری اسلامی است بنا به هر دلیلی كه از جنبه اخلاق سیاسی پذیرفته نیست با جمهوری اسلامی سازشی مصالح جویانه دارد. این امر نه تنها موجبات دلخوشی به كاهش سرعت غنی سازی ٦٠ درصدی در پی ندارد بلکه آن را دستآوری برای خود میدانند، در مقابل هم چند زندانی دوتابعیتی را از ایران بازگردانده و پولهای بلوكه شده رژیم را با این استدلال كه پول نقد نخواهد بود آزاد كردند. اقدامی كه بسیار خوش خیالانه و هیچ جای شك نیست كه همین مبلغ بدل به بودجهی حزب الله و حشد الشعبی و جیره مزدوران حکومتی برای سرکوب خونین خلقها خواهد شد.
بدون شک اتحادی كه با چند چهرهی رسانهای و اجتماعی شكل گرفت که فاقد کاراکتر سیاسی و با اندک مدتی منفعل شد. كار به اینجا ختم نشد اتحادی كه از هم پاشید راه را برای نفوذ جمهوری اسلامی باز كرد و توانست پتانسیل بزرگی را كه ایرانیان فرنگ نشین را گرد هم آورد و توانست توجه جهان را به خود جلب از میدان به در كند.
جنبش در دل كوردستان باز در حال شعلهور شدن است.
سیستان و بلوچستان یك سال تمام است كه جمعههایش خونین هستند.
زنان شجاع و فعال در زندان هم علیه سیستم و برای بهحركت درآوردن جمعیت خروشان بیانیه صادر و اعتصاب میكنند و …
این جریان پوپولیستی خود را موظف میداند كه به نوعی به حیات خود ادامه دهد.
پس چه بهتر آنكه خود را منشا همه چیز بدانند و بس. اینگونه دیگر لازم نخواهد بود خود را به زحمت داده تا سیستم كاملا منفعلی که دارند تغییری حاصل كنند.
مینشینند و كار كه یكسره گشت خود منشاه خیر و بركت و مركز عالم میدانند.
مردم خسته از همه چیز و همه كس كه شعار “نان. كار. آزادی”یشان همچنان در گوش خیابانهای شوش و اصفهان میپیچد. دانشجویانی كه درست پس از سخنرانی خفتبار سرداران سپاه علیه زنان به خیابان آمدند و شعار دادند. معلمان و بازنشستگان و غیره و غیره، خود را از بند یك دیكتاتوری اسلامی نمیرهانند تا به دام دیكتاتوری ناسیونالیستی نسبتا لاییك بیافتند.
و در این بین خلق كوردستان چون آب و آیینه به دور از غبار و خدشه راهشان برای آزادی استوار و باابهت ادامه خواهند داد و مهر مالكیت خود بر اندیشه “زن. زندگی، آزادی” را با افتخار حك كردهاند. هیچ كسی تا تاریخ زنده باشد و قلبی برای حقیقت و آزادی بتپد، نخواهد توانست ژنولوژی(فلسفه زن. زندگی. آزادی)را آسمیله كند.
این تفكر ازآن کوردستان است. ما خالق آن هستیم و برایش جانهای عزیز فرزندانمان را در چهار گوشهی خاك میهنمان كوردستان فدا كردهایم و تا سر منزل مقصود نیز بدان وفادار خواهیم ماند. چراكه این اندیشه خلق كورد است كه امكان رهایی ملتهای دیگر تحت ستم در ایران را امكان پذیر خواهد ساخت.